قربونت
پسر خاله مادرم بود ، نزدیک 50 سالش بود ... سکته قلبی کرد (sm172) دم غروب بود داشت توو باغچه حیات خونشون کار میکرد خدا بیامرز همه چی توو حیات ش کاشته بود ... که یهو میگه نمیدونم چرا توو سینه م خیلی درد میکنه یهو میفته زمین سیاه میشه در جا فوت میکنه... پسر خالم اون روز اونجا بود زنگ زد 115 بردنش بیمارستان گفتن سکته قلبی کرده (sm25)
خدا بیامرز شغلش اوستا بنا بود خیلی زحمت کشید خود من خیلی باش کار کردم (sm172) خدا رحمتت کنه اوستا حسن ... دیروز مراسم هفت ش بود
خدا نکنه هادی جان از این حرفا نزن (sm127)