آقا صابر کجا تشریف دارن؟
نمایش نسخه قابل چاپ
آقا صابر کجا تشریف دارن؟
بلد نیستم باشع دیگر نمیگزارمنقل قول:
نوشته اصلی توسط meysam68 [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
کی گفته نزاری؟(sm77)نقل قول:
نوشته اصلی توسط crossover [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
محرم ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ ...
.
.
.
.
.
ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻫﺎﯼ ﺧﺎﮐﯽ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ به ﺷﻬﺮ ﺑﺎﺯ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮔﺸﺖ ،ﺑﺎ ﻧﻮﺣﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺭﯾﺘﻤﯿﮏ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻫﻨﮓ ﻫﺎﯼ
ﺷﻬﺮﺍﻡ ﺷﭙﺮﻩ ﻭ ﺻﺪ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﺎ ﺑﺎﻧﺪﻫﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﻗﺪﺭﺕ 2500 ﺩﺳﯿﺒﻞ ...
ﺩﺧﺘﺮﻫﺎ ﺑﺪﻧﺒﺎﻝ ﺳﺖ ﻣﺸﮑﯽ ﺍﺯ ﻻﮎ ﺗﺎ ﮐﻠﯿﭙﺲ ...
ﭘﺴﺮﻫﺎ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﻫﺎ به ﺗﻌﺪﺍﺩ ﻻﺯﻡ !
ﻓﺴﺘﯿﻮﺍﻝ زیباترینهای محرم ﺷﺮﻭﻉ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ...
ﮔﺸﺖ ﺍﺭﺷﺎﺩ به ﻣﺮﺧﺼﯽ ﻣﯿﺮﻭﺩ ﻭ ﻧﯿﺮﻭﯼ ﺍﻧﺘﻈﺎﻣﯽ ﻧﻈﺎﺭﻩ ﮔﺮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ...
ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺑﺮﺍﯼ ده روز به ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ ...
ﻫﻤﻪ ﺷﺎﺩ !
ﻭ ﺧﺮﻡ ﺍﺯ ﻓﺮﺍ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﻣﺎﻩ ﻣﺤﺮﻡ !!
ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﻣﺪﺍﺡ ﻫﺎﯼ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ که ﻗﻄﻌﺎ ﻓﺮﺻﺖ ﺩﻭﻣﺎﻫﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺩﺍﺩ ﻭ
ﺣﺴﺎﺏ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺮﯾﺪ ﺧﻮﺩﺭﻭﯼ 2015 ﻧﺸﺎﻥ ﮐﺮﺩﻩ ...
ﭼﻪ ﻣﺎﻩ ﺟﺎﻟﺒﯽ ...
همه شاد...
ﻫﻤﻪ راضی برای عزاداری....
ﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﺭﻳﺎ ﻛﺎﺭﺍﻥ ﺣﺴﻴﻨﻰ
ﺑﻪ ﺗﺒﻞ زﻧﺎﻯ ﭼﺸﻤﻚ ﺯﻥ
ﺑﻪ ﻓﺸﻦ.ﺯﻧﻬﺎﻯ زﻧﺠﻴﺮ ﺯﻥ
ﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭﻥ چایی به دست
ﺑﻪ ﺍﻭﻧﻬﺎﻯ ﻛﻪ ﻗﻤﻪ ﻣﻰ ﺯﻧﻦ ﺧﻮﻧﺸﻮﻥ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﻳﺨﺘﻪ میشه
ﻭﻟﻰ ﻫﺮﮔﺰ ﺧﻮﻥ ﺍﻫﺪﺍ ﻧﻜﺮﺩﻥ
ﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﻫﺎﻯ ﺷﻤﺎﺭﻩ به دﺳﺖ
ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﻫﺎیی ﻛﻪ ﻳﻪ ﺟﻮﺭ آﺭﺍﻳﺶ میکنن ﻛﻪ ﻣﺪﺍﺡ ﺍﺯ ﻫﻮﺵ میره
ﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﻣﺪﺍﺡ ﻫﺎﻯ ﺷﻜﻢ ﭘﺮ ﻭ هفت تیرکش ﻋﺮﻕ ﺧﻮﺭ
ﺑﻪ ﻫﻴﻴﺖ ﻫﺎیی ﻛﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﻛﻞ ﻛﻞ ﻛﺮﺩﻥ ٥٠ ﺗﺎ آﻫﻦ ﭘﺎﺭﻩ ﺭو میندﺍﺯﻥ ﺭﻭ ﺩﻭﺵ ﻣﺮﺩﻡ
ﺳﻼﻣﻰ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ ﺑﻪ ﻋﻠﻢ ﻛﺶ ﻫﺎی ﺧﻮﺩﻧﻤﺎ
ﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﺧﻨﺪه ﻫﺎﻯ ﮔﺮﻳﻪ ﻧﻤﺎ
ﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺩﻟﻬﺎﻯ ﺑﻰ ﭘﺎﻳﺎﻥ
ﻗﺒﻮﻝ ﺑﺎﺷﻪ ﺣﺎج آﻗﺎ
ﻭﻟﻰ ﻣﻨﻮ ﺩﻋﺎ نکن .......
فصل دو نفره ها ست…حالا نوبت ماست…نوبت ماست که دستامونو بذاریم تو جیبمون و رو جدول خیابونا راه بریم...!!!
دستمال که هیچ ، کل زندگی ام زیر درخت آلبالو گم شده است...!!!
پتروس انگشتت را بیرون بیاور،بگذار اب ببرد،مردمی را که خواب برده است...!!!
سرت را روی پاهای من بگذار...ما از روز اول با خدای مردم شهر غریبه بودیم...!!!
..
برای تصاحبت نمی جنگم!
احاطه نمیکنم تا مال من شوی!
با رقیبان نمی جنگم!
زیرا: عشق تملک نیست"تعلق"است!
ولی اگر بیایی و بمانی!
برای با تو بودن با دنیا می جنگم...
صبح صدایت کردم،
اصلاً به روی خودم نیاورم که نیستی...!
بیچاره پاییز ...
دستش نمک ندارد...
این همه باران به آدم ها میبخشد، اما همین آدم ها تهمت ناروای خزان را به او میزنند.
خودمانیم ...
تقصیر خودش است ؛
بلد نیست مثل " بهار" خودگیر باشد
تا شب عیدی زیر لفظی بگیرد و
با هزار ناز و کرشمه سال تحویلی را هدیه دهد ...
سیاست " تابستان " را هم ندارد
که در ظاهر با آدم ها گرم و صمیمی باشد
ولی از پشت خنجری سوزناک بزند
بیچاره .....
بخت و اقبال " زمستان " هم نصیبش نشده
که با تمام سردی و بی تفاوتیش این همه خواهان داشته باشد !
او " پاییز " است
رو راست و بخشنده ...
ساده دل
فکر میکند اگر تمام داشته هایش را زیر پای
آدم ها بریزد،
روزی ؛
جایی ؛
لحظه ای ؛ از خوبی هایش یاد میکنند ...
خبر ندارد آدم ها رو راست بودن و بخشنده بودنش را به پای محبتش نمیگذارند ...
یکی به این پاییز بگوید
آدم ها یادشان میرود که تو رسم عاشقی را یادشان داده ای ...
دست در دست معشوقه ای دیگر پا بر روی
برگ هایت میگذارند و میگذرند ...
تنها یادگاری که برایت میماند
" صدای خش خش برگ های تو بعد از رفتن آنهاست
ﻣﮕﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺨﺮﯾﺐ ﺭﻭﺡ ﻭ ﻗﻠﺐ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻥ،
ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮏ کلمه ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ :
" ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ"
ﻣﮕﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻋﻤﺮﯼ ﺭﺍ ﻫﺪﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ
ﺑﺎﺯﻫﻢ ﮔﻔﺖ:
" ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﯿﮑﻨﻢ "
ﻣﮕﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻏﺮﻭﺭ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺧﺮﺩ ﮐﺮﺩ ﻭ
با ﯾﮏ ﮐﻠﻤﻪ ﯼ " ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ " ﻏﺮﻭﺭ ﻟﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺑﺰﻧﯽ !!؟؟
ﻣﮕﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﮐﺴﯽ ﺯﻭﺩ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﮐﺮﺩ ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ
"ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﺸﻮﯼ ﺑﮕﻮﺋﯽ" ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ
ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ : ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﮐﺮﺩ؟
ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﺨﺸﯿﺪ؟
ﮔﺎﻫﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻧﯿﺴﺖ ....
ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺍﻧﺪﮐﯽ ﻣﺮﻫﻢ ﺩﺭﺩ ﺑﺎﺷﺪ، ﻧﯿﺴﺖ .
ﮔﺬﺷﺖ ﻫﻢ ﺟﺎﯾﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ،
ﻭﻗﺘﯽ ﺁﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﻢ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﮐﺸﺘﺎﺭ ﻫﻮﯾﺖ ﻭ
ﺷﺨﺼﯿﺖ ﮐﺴﯽ ﻣﯿﺰﻧﯿﻢ ....
ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﺨﺸﺶ ﻫﻢ ﻧﺎﺑﺠﺎﺳﺖ ....
ﺷﺨﺼﯿﺖ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﺑﻪ ﺁﺷﻮﺏ ﮐﺸﯿﺪﯼ ،
ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺁﺭﺍﻡ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ ...
ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻤﯿﺪ،
ﺩﻝ،ﺁﻟﺰﺍﯾﻤﺮ ﻧﻤﯽ ﮔﯿﺮﺩ
ﭼﻮﺏ ﺗﻨﺒﻴﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﺎﻣﺮﺋﻴﺴﺖ ...
ﻧﻪ ﻛﺴﻲ ﻣﻴﻔﻬﻤﺪ ,ﻧﻪ ﺻﺪﺍﻳﻲ ﺩﺍﺭﺩ ...
ﻳﻚ ﺷﺒﻲ ﻳﻚ ﺟﺎﻳﻲ ...
ﻭﻗﺘﻲ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺑﻐﺾ ,ﻧﻔﺴﺖ ﻣﻴﮕﻴﺮﺩ ...
ﺧﺎﻃﺮﺕ ﻣﻲ ﺁﻳﺪ ...
ﻛﻪ ﺷﺒﻲ ﻳﻚ ﺟﺎﻳﻲ ...
ﺑﺎﻋﺚ ﻭ ﺑﺎﻧﻲ ﻳﻚ ﺑﻐﺾ ﺷﺪﻱ
ﻭﺩﻟﻲ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻱ ...
ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻓﻜﺮ ﻧﻤﻴﻜﺮﺩﻱ ﺑﻐﺾ
ﭘﺎﭘﻲ ﺍﺕ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ...
ﻭ ﺷﺒﻲ ﻳﻚ ﺟﺎﻳﻲ ...
ﻣﻴﻨﺸﻴﻨﺪ ﺳﺮ ﺭﺍﻩ ﻧﻔﺴﺖ ...
ﻭ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺑﺎﻻﺟﺒﺎﺭ ...
ﻫﺮ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺻﺪﺑﺎﺭ ...
ﻣﺤﺾ ﺁﺯﺍﺩﻱ ﺭﺍﻩ ﻧﻔﺴﺖ ...
ﺑﻐﺾ ﺭﺍ ﻣﻴﺸﻜﻨﻲ ...
ﺁﺭﻱ , ﺍﻳﻦ ﭼﻮﺏ، ﭼﻮﺏِ ﺧﺪﺍﺳﺖ
وقتی که تو نیستی
دنیا
چیزی کم دارد
مثل ِ کم داشتن ِ یک وزیدن ، یک واژه ، یک ماه !! ...
من فکر می کنم در غیاب ِ تو
همه ی ِ خانه های ِ جهان خالیست !
همه ی ِ پنجره ها بسته است !
وقتی که تو نیستی
من هم
تنهاترین اتفاق ِ بی دلیل ِ زمین ام !! ...
واقعا ...
وقتی که تو نیستی
من نمی دانم برای گم و گور شدن
به کدام جانب ِ جهان بگریزم ...
چشم می بندی و بغض کهنه ات وا می شود
تازه پیدا می شود آدم که تنها می شود
دفتر نقاشی آن روزها یادش بخیر
راستی! خورشید با آبی چه زیبا می شود
توی این صفحه ، بساط چایی مادربزرگ ...
عشق گاهی در دل یک استکان جا می شود
.
زندگی تکرار بازی های ما در کودکی ست
یک نفر مادر یکی هم باز بابا می شود
چشم می بندی که یعنی توی بازی شب شده
پلک بر هم می زنی و زود فردا می شود
گاه خود را پشت نقشی تازه پیدا می کنی
گاه شیرین است بازی گاه دعوا می شود
می شماری تا ده و دیگر کسی دور تو نیست
چشم را وا می کنی و گرگ پیدا می شود
گاه باید چشم بست و مثل یک کودک گریست
چیست چاره؟ لااقل آدم دلش وا می شود
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
عاشقی می گفت : وقتی بهار عاشق می شود ...تازه می شود پاییز ...
پاییز .. با برگ های درختانش به همه و هرجا .. می گوید ..تقدیم با عشق ..
آخر درویشی است که برگ سبزی ندارد برای تحفه دادن ...
نه بهار با هیچ اردیبهشتی ...
نه تابستان با هیچ امردادی ...
و نه زمستان با هیچ بهمنی ...
اندازه پاییز به مذاق خیابانها خوش نمی آید ...
پـائیز مــهری دارد کـه بـــَر دل هـر خیـابان می نشیند ... آبانی که بر دل هر بیابان ...
و ... آذری که بردل عاشقان ...
مهرماهش اندک اندک رخت سفر می بندد ... ماهی دگر از عمرمان کوچ کرد ... کاش پوچ نرفته باشد ... آب را به آبان و آذر عشق را به آذر وانگذاریم ... دانایی آب است که تا واپسین دَم حیات تشنه اش بودن ، بایسته است ... و مهر و عشق ... آذری است که گرما و روشَناش را خواستن شایسته ...
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
ﺳﻔﺮ ﻻﺯﻡ ﻧﯿﺴﺖ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﺻﻒ ﻧﺬﺭﯼ ﺷﻨﺎﺧﺖ
در زیباترین عاشقانه های جهان
همیشه قلب یک زن در میان است
زن اگر نباشد کبوتر شعر
در شاخه های دفتر هیچ شاعری
بال نمیزند
با کسی نباش که از بی کسی میخواد با تو باشه
با کسی باش که از بین همه میخواد با تو باشه
اگر پاییز نبود !
هیچ اتفاقِ شاعرانه ای نمی افتاد
نه موسیقیِ باد بود
نه سَمفونیِ کلاغ ها
نه رقصِ برگ ...
و من
هیچ بهانه ای برایِ بوسیدنِ تو
در این شعر نداشتم
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
درختها میمیرند؛
عده ای عصا می شوند و دستی را می گیرند ؛
عده ای تبر می شوند بر نسل خویش ؛
عده ای چوب کبریت می شوند برای سوزاندن
تبار خود
و عده ای تخته سیاه میشوند برای تعلیم اندیشه ها .
سرنوشت گاهی خودش رقم میخورد
نبخشیدن باعث
کوچک شدن افق نگاهت
و پرشدن فضای ذهنت
از چیزهایی میشود که هیچ نیازی به آنها نداری
می بخشی چون
به اندازه کافی قوی هستی
که درک کنی همه آدم ها ممکن است خطا کنند…
بخشیدن
هدیه ای است که تو به خودت میدهی…
به خاطر بسپار که آدم های ضعیف هرگز نمی توانند ببخشند…
بخشیدن خصلت آدم های قوی است …
بخشیدن یک اتفاق لحظه ای هم نیست …
فقط قدرتمندها می بخشند…
پس قوی بودن را انتخاب کن
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
حداقل یاسین چراغ رو روشن نگه داشته!
صابر چرا نیست؟
(sm50)
ها (sm81)نقل قول:
نوشته اصلی توسط Shahin [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
من که فقط استفاده کننده بودم (sm25)
باشع میزارمنقل قول:
نوشته اصلی توسط yasin6 [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
همتون رفتین واسه نذری(sm70)مادر زن از تو بعیده(sm25)
نوید خدمتت کی شد بلاخره؟(sm50)
و تو چه میدانی که تجربه چیست (sm50)
(sm50)
از کبوترهای نامه رسان تا کلاغ های هماهنگ تلگرام
تو کجایی تو کجایی که ببینی
(sm50)
(sm50)
چند وقت پیش دیجی کالا یه تلویزیون آورده بود 70 میلیون
نشستم حساب کردم حتی اگه در جواب دوستت دارم بت بگه منم دوستت دارم، باز نمی ارزه
(sm50)
نتونستم کاری بکنم (sm50)نقل قول:
نوشته اصلی توسط Rasoulh111 [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
من نبودم هیشکی دیگه هم نبوده؟ (sm50)
به دنياي بدون من خدا رو شکر برگشتي
چه رفتاري رو ديدي که از اين ديوونه نگذشتي
تو دنياي تو من مردم منه ديوونه ي سر بار
چه فرقي ميکنه باشم از امروز اسمم بردار
(sm50)
آره (sm50)نقل قول:
نوشته اصلی توسط pirana [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
هیچکی
سلااااااااااااااااااااااا اام دوستاي گلم خوبيييييييييييين؟(sm127)(sm127)(s m127)(sm19)(sm19)(sm134)(sm134)