04 - Supermarine ... (sm81)
نمایش نسخه قابل چاپ
04 - Supermarine ... (sm81)
همه مردم دنیا معتاد تشریف دارن فقط موادشون با هم فرق داره ... (sm50)
نخست وزیر امام میلاد (ع)
همه ی مردم دنیا فاحشه تشریف دارند فقط قسمت های مختلفی ار بدنشون رو میفروشن ... (sm50)
نخست وزیر اما میلاد (ع)
تف، همه میمیریم، وقت کمه نی
میگیم هست، بردگی میگیم رفت ... (sm50)
04 - Supermarine ... (sm81)
(sm50)
مانیتور تمیز کردم چه شفاف شد (sm120)
سرچ کردم با عکس گوگوش اومد همین جوری گذاشتم (sm2)نقل قول:
نوشته اصلی توسط Saber [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
خالق تام وجري درگذشت
منبع مؤثقی ذکر کرده...؟ (sm77)نقل قول:
نوشته اصلی توسط Elenaz [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
سلامتی همه اونایی که خودشون به یاد خودشونن ... [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]نقل قول:
نوشته اصلی توسط Meysam Molaei [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
نخست وزیر امام میلاد (ع)
(sm29) خودت خودتو تگ میکنی
@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
(sm10)
@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
راديونقل قول:
نوشته اصلی توسط Ahmet [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
استاد هانس زیمر ... (sm176)
Tatlı Dile Güler Yüze
Doyulur Mu Doyulur Mu
Aşkınan Bakışan Göze
Doyulur Mu Doyulur Mu
Doyulur Mu Doyulur Mu
Canana Kıyılır Mı
Cananına Kıyanlar
Hakkın Kulu Sayılır Mı
Hem Bahara Hemi Yaza
Yarın Ettikleri Naza
Yar Aşkına Çalan Saza
Doyulur Mu Doyulur Mu
Aşk yolları dikenlidir düz değil
Beni yakan bir gelindir kız değil
Bana ettiklerin zalim,az değil
Eller kına,gözler sürmeli gelin
Yaktın beni sen de yanasın gelin
Geçti bu yollardan benim kervanım
Doktor tabibte bulunmaz dermanım
İnsaf eyle kara gözlü ceylanım
Eller kına gözler sürmeli gelin
Yaktın beni sen de yanasın gelin
ظرفیت دیگران وقتی می سنجید که در منگنه قرار بگیرند ظرفیت ادما از انجا پیداست.
بعضی وقتا ساز مخالف زدن خوبه نه برای همیشه ساز مخالف برای امتحان پس دادن دیگران بد نیست .
اگر تحمل کردی و پذیرفتی مَردی وگرنه که سازی باشه که تو را خوشحال کنه . دیگر نیازی به امتحان نیست
...(sm142)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط saleh khorasani [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
....(sm30)
@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
داریوش - پریا ... (sm50)
(sm187)
.... میدونی چرا میخندم صالح جان....؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط saleh khorasani [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
چون اینکار تخصص منه چیزهایی که در عالم واقعیت نصیبم نمیشه همیشه قبل از خواب تصورش میکنم تا تو رؤیاهام ببینمش... (sm128)
برید که میخوام چراغارو خاموش کنم و با چراغ قوه موبایل نور بنداز رو کفی و فندک هم قفل کنم زیر کفی ... (sm50)
یه بار خیلی غمگین بودم بچه ها منو با خودشون بردن طبیعت اینا گردش تا احوالم عوض شه چون هوا مه بود سه روز تمام خوابیدم... (sm28)
یکی از بچه ها بهم گف اومدیم گردش بیا بیرون هوا بخوریم چرا میخوابی اینقد میخوابی خسته و ذله نشدی از خوابیدن...؟
گفتم شما صرفأ خوابو میبینین من تو خواب دارم با آرزو هام با خوشی و خوشبختی زندگی میکنم...
از اون موقع به بعد تا حالا باهم نرفتیم گردش...(sm74)
خوشا به سعادت تو ما که جرأت و لیاقتشو نداریم از زمین دل بکنیم...(sm50)نقل قول:
نوشته اصلی توسط Milik [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
(sm3)
پند آموز (sm98)
... داری منو مسخره میکنی هادی...؟!!(sm142)
جدأ خسته شدم از زندگی هادی...(sm88)
نبودنت سخت است...!
مثل تكليف رياضى براي انساني ها
و حفظ مكالمه عربي براي تجربي ها
بيا
حالمان را زنگ هنر كن...
به چشمون تو سوگند...(sm74)
ماهی ها گریه شان دیده نمیشود
گرگ ها خوابیدنشان
عقاب ها سقوطشان
و انسان ها درونشان
خودت را براے نگہ داشتن
هیچ فردے در
زندگیت عوض نڪن
تو خودت باش آن ڪه
دلش بہ ماندن باشد مے ماند
برای یه کاری میثم باید به خودم مدال افتخار بدم...(sm51)
وقتی پیش مردم هستم چنان خودمو تغییر میدم و تبدیل میشم که همه فکر میکنن خوشبخترین انسان روی زمین هستم...
همه منو به خوشرویی میشناسن چه دوست چه دشمن ولی تو دلم گاهی چنان غوغا و آشفته حالیس که نگو...
میلاد پیام آور توحید
صلح و مهربانی
سمبل صبر و شکیبایی
حضرت عیسی مسیح (ع)
بر تمامی موحدین جهان
بخصوص هموطنان مسیحی
تهنیت باد(sm118)(sm135)(sm79)(sm137)
زدم دیگه این نقابو نمیبینی...؟!! (sm2)نقل قول:
نوشته اصلی توسط Meysam Molaei [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
هوا حسابی سرد بودُ مچاله شده بودم تو خودم...!
یه نگاه بهش انداختم دیدم لپاش گُل انداخته و داره میلرزه...
کاپشنمو دروردمُ انداختم رو شونه هاش گفتم نچای جوجه، وقتی میگم لباس گرم بپوش لابد یه چیزی میدونم که میگم..!
اینو که گفتم قشنگ از نگاهش مشخص شد که چقدر عصبانی شده...
با حرص گفت: آخی!نیست که اصلا خودت سردت نشده ننه سرما.. از همون اول که اومدیم بیرون هی لرزیدی، فهمیدما ولی به روت نیوردم...
با جدیت نگاش کردم گفتم: معلومه چقد به روم نیوردی، کلا عادتته غرورِ مردونه ی منو جریحه دار کنی...
خندید و گفت: از کی تا حالا تو غرورِ مردونهت جریحه دار میشه؟!
مگه نگفتی غرورتُ واسه آدمایی مثلِ من کنار نمیذاری؟! حالا چیشده که سرِ یه حرفِ ساده میگی جریحه دار میشه؟!
یه لحظه یادِ گذشته و حرفایی که بهش زدم افتادم...!
ساکت شدم و تو جوابش هیچی نگفتم...
که نگام کردُ گفت: الو؟! غرورِ مردونه؟! جوابمو بده دیگه...
تو که اصلا ذره ای واسم ارزش قائل نبودی...
من بودم که هی دست و پا میزدم تا به چشمت بیام...!
حالا چیشده که به خاطرم کاپشنتو تو این هوا درمیاری؟!
اینا رو میگفت و انگاری لیترلیتر آبِ یخ بود که میریختن روم..
با این وجود خودمو کنترل کردمُ با خنده گفتم:
اون گذشته بود، الان فرق داره.!
گفت: چه فرقی؟!
ابرومو انداختم بالا و یه بادم تو غبغبم: آخه آهسته و پیوسته، مهرت به دل نشسته...
خندید و گفت: که اینطور، پس مهرم به دلِ آقا نشسته... حالا چرا زودتر ننشست؟!
دستشو گرفتم و تو چشاش زل زدمُ گفتم: حالا جونم به جونت بسته...
ابروهاشو کشید تو هم و گفت: چرا کلمه ی آخرشو نگفتی مثلا؟!
کلا دوست داری اذیتم کنی تو...
بدونِ توجه به حرفش آروم گونه هاشو بوسیدم و گفتم: عزیزم، عزیزم، عزیزم، عزیزم
خندید و گفت: نه به اون که اصلا نمیگی نه به این که نوارت گیر کرده...
پاشو بریم تا سرما نخوردیم...
اصن انگار تو دلم قند آب میشد وقتی خنده هاشو میدیدم...
دستاشو گرفتم و گفتم: خب نوارُ هم عوض میکنم واااست..!
خوشحال و خرسند تا خونه واسش خوندم و خوندم و خوندم اونم کیف کرد و کیف کرد و کیف کرد...!