سلام خدمت تمام دوستان موزیک بارانی
در این تاپیک میخواهیم سالروز و سالمرگ هنرمندان ایرانی را در طول سال یادآوری کنیم .
از تمام دوستانی که میتوانند در این زمینه کمک کنند خواهشمندم که یاری کنند .
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام خدمت تمام دوستان موزیک بارانی
در این تاپیک میخواهیم سالروز و سالمرگ هنرمندان ایرانی را در طول سال یادآوری کنیم .
از تمام دوستانی که میتوانند در این زمینه کمک کنند خواهشمندم که یاری کنند .
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
اگر میشد صدا را دید،
چه گلهایی ... چه گلهایی!
که از باغِ صدای تو،
به هر آواز
میشد چید!
اولِ فروردین ماه؛ میلادِ بانو مرضیه گرامی باد
نسیم فروردین
"نسیم فروردین" (به عنوان اولین ترانۀ بهاریه) شعری بود که بیژن ترقی در
سال ۱۳۳۷ روی آهنگ پرویز یاحقی سرود و به عنوان اولین ترانۀ نوروزی با
صدای بانو مرضیه از رادیو پخش شد.
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
دوم فروردین ماه؛ زادروز ناصر ملک مطیعی گرامی.
هنرمندی پیشکسوت و جاودانه در تاریخ سینمای ایران که محبوبیتش را تنها باید از زبان مردم شنید!
عزّت زیاد لوطی
به مناسبت ۸۸ سالگی ناصر ملک مطیعی در دوم فروردین ماه!
ناصر ملکمطیعی دیپلم رشتهٔ تربیت دانشسرای عالی تهران است و قبل از آن که به سینما راه یابد، معلم ورزش دبستانهای تهران بود.
او پس از ورود به سینما و کسب محبوبیت، به فعالیت در تئاتر (از ۱۳۳۵) و دوبلهٔ فیلم(۱۳۳۸) نیز پرداخت.
فعالیت وی در سینما با بازی در صحنه کوتاهی از فیلم «واریته بهار» (پرویز خطیبی، ۱۳۲۸) آغاز شد.
بازی ملک مطیعی در دومین فیلمش («شکار خانگی» و «علی دریابیگی» ـ ۱۳۳۰) در حد بیان یک جملهٔ کوتاه در صحنهٔ یک میهمانی بود.
اما بازی ملک مطیعی در «ولگرد» (مهدی رئیس فیروز، ۱۳۳۱) او را به اوج محبوبیت رساند و برای بازی در آن نخستین دستمزد فعالیت حرفهای
خود را گرفت.
با موفقیت «ولگرد» بلافاصله در فیلمهای «گرداب» (حسن خردمند، ۱۳۳۲) ـ که نخستین فیلم رنگی سینمای ایران بود ـ و سپس در فیلم
«غفلت» (علی کسمایی، ۱۳۳۲) بازی کرد.
ملک مطیعی پس از بازی در «غفلت»، از «پارس فیلم» به «دیانا فیلم» رفت، تا در ازای بازی در دو فیلم در سال، ماهانه هزار تومان دستمزد
دریافت کند، اما پس از ایفای نقش در «چهارراه حوادث» (ساموئل خاچیکیان، ۱۳۳۳) که متفاوت از سایر نقشهای او بود، به خدمت نظام احضار
شد. او پس از بازگشت، در فیلم «اتهام» (شاپور یاسمی، ۱۳۳۵) بازی کرد. ملکمطیعی در فاصلهٔ سالهای (۴۰–۱۳۳۶) در فیلمهای:
«بازگشت به زندگی» (عطاالله زاهد، ۱۳۳۶)، «عروس فراری» (اسماعیل کوشان، ۱۳۳۷)، «طلسم شکسته» (سیامک یاسمی، ۱۳۳۷)،
«دشمن زن» (پرویز خطیبی، ۱۳۳۷)، «دوقلوها» (سیامک یاسمی، ۱۳۳۸)، «اول هیکل» (سیامک یاسمی، ۱۳۳۹)، عمو نوروز (سیامک
یاسمی، ۱۳۴۰)، آرامش قبل از طوفان (خسرو پرویزی، ۱۳۴۰)، عسل تلخ (حسین مدنی، ۱۳۴۰)، سایهٔ سرنوشت (اسماعیل کوشان، ۱۳۴۰)
و آس و پاس (سیامک یاسمی، ۱۳۴۰) بازی کرد. پس از دههٔ ۴۰ شمسی،باحضور محمدعلی فردین به عنوان «جوان اول» فیلمها، به تدریج از
محبوبیت او کاسته شد.
ملکمطیعی از سال ۱۳۴۱ با پوشیدن لباس جاهلها و کلاه مخملیها، که پیش از او عباس مصدق و مجید محسنی به تن کرده بودند، در
نقشهایی ظاهر شد که فردین جز دو بار در فیلمهای: «زنها فرشتهاند» (اسماعیل پورسعید، ۱۳۴۲) و «ایوب» (فریدون ژورک، ۱۳۵۰) حاضر
به پوشیدن آن لباسها و ایفای آن نقشها نشد.
ملک مطیعی در فیلمهای: «کلاه مخملی» (اسماعیل کوشان، ۱۳۴۱)، «با معرفتها» (حسین مدنی، ۱۳۴۲)، «مردها و جادهها» (ناصر
ملکمطیعی، ۱۳۴۲)، «ابرام در پاریس» (اسماعیل کوشان، ۱۳۴۳)، «سالار مردان» (نظام فاطمی، ۱۳۴۷) و «مردان روزگار» (مازیار پرتو،
۱۳۴۸) با کت و شلوار مشکی، پیراهن سفید و کفش چرمی نوک تیز، کلاه مخملی و دستمال ابریشم یزدی و تسبیح شاه مقصود، اگرچه
مصداق زندهای از نمونه اجتماعی سنخ «جاهل» نبود، اما مجموعهٔ اجرای نقش، بهویژه حرکات دستها و بالا انداختن ابرو، تکیه کلامها و
نقلهایش، عامهٔ بینندگان را مجذوب خود کرد.
ملک مطیعی تا قبل از «قیصر» (مسعود کیمیایی، ۱۳۴۸) و ایفای نقش «داش فرمان» با کلاه مخملی، در نقشهای دیگری همچون مرد
روستایی (عروس دهکده)، افسر نیروی دریایی (پاسداران دریا)، شاه عباس کبیر (حسین کرد)، رئیس دزدها (هاشم خان)، پزشک (فرار از
حقیقت) و مانند اینها نیز ظاهر میشد؛ اما پس از موفقیت فیلم «قیصر» ـ که نقش کوتاهی هم در آن داشت ـ یکسر به ایفای نقشهای کلاه
مخملی دعوت شد. «علی بی غم» (عباس کسایی، ۱۳۴۹)، «رقاصهٔ شهر» (شاپور قریب، ۱۳۴۹)، «طوقی» (علی حاتمی، ۱۳۴۹)، «مرید
حق» (نظام فاطمی، ۱۳۴۹)، «سه قاب» (زکریا هاشمی، ۱۳۵۰) و «کاکو» (شاپور قریب، ۱۳۵۰) شماری از این فیلمها است. «مرد»، «غلام
ژاندارم»، «نقره داغ»، «ابرمرد»، «قلندر»، «آقا مهدی وارد میشود»، «دشمن»، «صلات ظهر» از جمله آثار تحسینبرانگیز وی محسوب
میشود. ملک مطیعی اگرچه در فیلمهای بعدیاش کوشید تا از کاراکتر جاهلی فاصله بگیرد، اما تلاش او همواره توأم با توفیق نبود. او در فیلم
«بت» (به کارگردانی ایرج قادری، ۱۳۵۵) در نقش یک استوار ژاندارمری ظاهر شد.
ملک مطیعی، دوران پس از انقلاب را دوران سختی توصیف کردهاست. زیرا دچار انزوا و تنهایی و از طرفی، عشق و علاقه مفرطی که به فیلم و
سینما داشت، قابل تحقق نبود و امکان کار هنری برای وی مهیا نبود.
پس از مدتی، به دعوت عوامل تولید برزخیها، نقش مثبت و کوتاهی را بازی میکند. با این وجود، نام وی در زمان تیتراژ پایانی فیلم به نمایش
درنیامد و روزنامهها نیز خبری در خصوص حضور مجدد وی، منتشر نکردند که این موضوع، موجب دلسردی مفرط وی شد. وی شرح آن روزگار
خود را اینگونه توصیف میکند: «کسی از دوستان من هم نمانده بود. بهروز که به خارج رفت، فردین هم مدتی تقلا کرد تا بتواند کار کند، ایرج
قادری هم خواست که کار کند و کار کرد؛ ولی من از کسی تقاضای کار نکردم و خودم را کنار کشیدم.»
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
سوم فروردین ماه؛ زادروزِ جمشید هاشم پور (جمشید آریا) هنرپیشه و سوپراستار دهه 60 و 70 سینمای ایران است.
او امروز ۷۴ ساله شد! برای او سلامتی و بهروزی را آرزومندیم.
به مناسبتِ زادروز جمشیدآریا
جمشید هاشم پور سال ۱۳۲۳ در محلهٔ سلسبیل تهران به دنیا آمد و تحصیلات خود را تا دیپلم ریاضی ادامه داد.
وی اولین فیلم سینمایی خود را با معرفی یکی از دوستانش به ساموئل خاچیکیان، کارگردان ایرانیِ ارمنیتبار، در سال ۱۳۴۷ و با بازی در نقش
کوتاهی در فیلم "جهنم سفید" آغاز کرد.سپس در فیلمهای "جنجال پول" ساختهٔ پرویز خطیبی و "ایوالله" به کارگردانی منوچهر نوذری،
"خوشگلترین زن عالم" (بههمراه منوچهر وثوق)، "قسمت" (کارگردان امیر شروان)، "عشقیها" (کارگردان جمشید شیبانی) بازی کرد.
آخرین فیلمش در قبل از انقلاب "خوشگل ترین زن عالم" به کارگردانی قدرتالله احسانی و بازیگری منوچهر وثوق،جمیله بود.
بعد از آن برای مدتی سینما را رها کرد تا سال ۱۳۶۱ که به دعوت مسعود کیمیایی برای بازی در فیلم "خط قرمز" دوباره به سینما بازگشت.
او ستاره سینمای ایران در دههٔ هفتاد بود.
بازی او در نقش «زینال بندری» در فیلم "تاراج" ساختهٔ ایرج قادری بود که جمشید هاشمپور (آریا) را با سرِ تراشیده میان مردم مطرح کرد؛ تا
جایی که تیپ قهرمان سرتراشیده تا سالها مخاطبان بسیاری را روانهٔ سینماها میکرد.
فیلم های بعدی او عبارتند از: "فرمان"، "بازداشتگاه"، "نقطه ضعف"، "بالاش"، "پایگاه جهنمی"، "عقاب ها"، "یوزپلنگ"، "تیغ و ابریشم"،
"عشق و مرگ"، "پرده آخر"، "تماس شیطانی"، "دادستان"، "قرق"، "مادر"، "طعمه"، "افعی"، "یاران"، "آخرین خون"، "نیش"، "پرواز از اردوگاه"،
"آخرین بندر"، "ضربه طوفان"، "یاغی"، "رنجر"، "زخمی"، "مجازات"، "گروگان"، "عقرب"، "آواز قو"، "گشت ارشاد"، "مسافر ری" و چندین فیلم
دیگر تا به امروز.
جمشید هاشمپور از معدود هنرپیشگان موفق سینمای ایران است که فعالیت تئاتری نداشت و بنا به گفته خودش در یکی از مصاحبههایش
سینما را از سینما شروع کردهاست و تنها فعالیت تئاتری وی صحنههایی از فیلم "تماس شیطانی" بود که صحنههای تئاتر را با راهنمایی مجید
مظفری اجرا کرد. وی با بازی در نقش های متفاوت تواناییهای خود را به اثبات رساندهاست. او در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد در کنار بازی
در فیلمهای اکشن و حادثهای گَه گُداری بازی در نقش های دیگر را نیز امتحان کردهاست: "روز باشکوه" (کیانوش عیاری، ۱۳۶۷) - "مادر" (علی
حاتمی، ۱۳۶۸) - "پردهٔ آخر" (واروژ کریممسیحی، ۱۳۶۹) - "عشق و مرگ" (محمدرضا اعلامی، ۱۳۶۹) و "دلشدگان" (علی حاتمی، ۱۳۷۰).
هاشمپور پس از دریافت دیپلم افتخار از هفدهمین دوره جشنواره فیلم فجر (۱۳۷۷) برای بازی در فیلم "هیوا" (رسول ملاقلی پور) گزیدهکار شد
و سعی کرد در فیلمهای خوب و متفاوت بازی کند.
بازی بسیار خوب او در فیلمهای "آواز قو"(سعید اسدی، ۱۳۷۹)، "سفر به فردا" (محمدحسین حقیقی، ۱۳۸۰)، "قارچ سمی" (رسول ملاقلی
پور، ۱۳۸۰)، "واکنش پنجم"(تهمینه میلانی، ۱۳۸۱) نشان از رویکرد سختگیرانهٔ هاشمپور دارد.
او در این سالها یک بازی تحسینبرانگیز در فیلم "مسافر ری" (داود میر باقری، ۱۳۷۹) از خود به نمایش گذاشت.
جمشید هاشمپور در سال ۱۳۸۲ دو فیلم بر پرده سینماهای تهران داشت: "واکنش پنجم" و "سفر به فردا".
بازی خوب او در فیلم «سفر به فردا» که نامزدی بیستمین دوره جشنواره فیلم فجر را برایش به ارمغان آورد به دلیل اکران نامناسب و نوع فیلم
آنچنان که باید دیده نشد. نقش کوتاه او در فیلم "کیفر" بسیار گیرا و تأثیرگذار بود به گونهای که برای تیزر تبلیغاتی عکس این بازیگر بر پردههای
تبلیغات بود.
هاشمپور در سال ۱۳۸۶ از پس نقش سنگینی در فیلم "استشهادی برای خدا" بهخوبی برآمد و نامزد دریافت سیمرغ بلورین از جشنوارهٔ فجر
شد.
وی ازدواج کرده و دارای دو فرزند دختر است.
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
۴ فروردین ماه، گرامی باد یاد و خاطره " عزت الله مقبلی "
هنرمندی که گریاند و خنداند ... یکی از اساتید همه فن حریف و بی بدیل دوبله و تئاتر ایران.
یادش گرامی .....
به مناسبتِ زادروزِ عزت الله مقبلی در چهارم فروردین ماه
"عزت الله مقبلی" در سال ۱۳۱۲ در تهران به دنیا آمد.کار هنری خود را از تئاتر شروع کرد. در سال ۱۳۳۵ به دوبله پرداخت. در دوبله
به جای "الیور هاردی"، "لویی دوفونس" و "والتر برنان" حرف میزد.
از نقشهای برجسته او در کار دوبله حرفزدن به جای "والتر هوستون" در فیلم "گنجهای سیرا مادره" است.
"عزتالله مقبلی" همچنین سال های طولانی در برنامه رادیویی "صبح جمعه با شما" هنرنمایی کرد.
"مقبلی" در ۱۳ دیماه ۱۳۶۷ در سن ۵۵ سالگی در لندن به علت بیماری قلبی درگذشت و در روز چهارشنبه ۲۰ دیماه ۱۳۶۷ پس از
انتقال به ایران، در قطعه ۱۲ بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
همسر ایشان "محبوبه مقبلی" و فرزندش "مریم مقبلی" به بازیگری اشتغال دارند.
یادش گرامی
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
گوگوش و عزت الله مقبلی
نمایی از فیلم "شیطون بلا" (سال ۱۳۴۴)
نویسنده و کارگردان : نظام فاطمی
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
زنده نامان نعمت ا... گرجی و عزت ا... مقبلی
یادشان گرامی باد ......
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
مردی که هنوز به تاریخ انقضاء نرسیده است!
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
برنامه "صبح جمعه با شما" در سال ۱۳۶۳
ایستاده از راست به چپ : مرحوم منصور غزنوی، مهین فردنوا، کامران ملک مطیعی، منوچهر آذری
نشسته ار راست به چپ : رامین پورایمان و مرحوم عزت الله مقبلی
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
خسرو شکیبایی اگر هنوز با ما بود ۷۴ ساله می شد!
سلام بر او که زاده ی بهار بود و فروردین
به بهانه ی زادروزِ خسرو شکیبایی
خسرو شکیبایی در ۷ فروردینماه سال ۱۳۲۳ در کرمان به دنیا آمد. در شناسنامه نامش «خسرو» است ولی خانواده و نزدیکان او را «محمود»
صدا میکردند. پدر خسرو سرگرد ارتش بود و وقتی او ۱۴ ساله بود بر اثر سرطان از دنیا رفت.
او پیش از اینکه وارد عرصه تئاتر شود، در حرفههایی چون خیاطی و کانالسازی و آسانسورسازی کار میکرد.
در ۱۹ سالگی برای اولین بار روی صحنه تئاتر رفت و بعد از مدتی به "عباس جوانمرد" ، معرفی و به صورت کاملاً حرفهای بازیگر تئاتر شد.
وی فارغالتحصیل بازیگری دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود و فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۴۲ با بازیگری تئاتر آغاز کرد، ۵ سال بعد
یعنی در سال ۱۳۴۷ وارد حرفهٔ دوبلوری شد.
"شکیبایی" فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۴۲ با بازیگری تئاترآغاز کرد. در ۱۹ سالگی برای اولین بار روی صحنه تئاتر رفت و بعد از مدتی به
"عباس جوانمرد"، معرفی و به صورت کاملاً حرفهای بازیگر تئاتر شد. از جمله نمایشهایی که وی در آنها ایفای نقش نمودهاست، میتوان به
"سنگ و سرنا"، "همه پسران من"، "شب بیست و یکم" و "بیا تا گل برافشانیم" اشاره کرد.
او چندین نمایش تلویزیونی مانند "فیزیکدانها" و "هنگامه شیرین وصال" را هم در کارنامه دارد.
شکیبایی نخستین بار در سال ۱۳۵۳ در فیلم کوتاه و ۱۶ میلیمتری «کتیبه» به کارگردانی "فریبرز صالح" مقابل دوربین رفت. در سال ۱۳۶۱ در
حالی که مشغول بازی در نمایش «شب بیست و یکم» بود، مورد توجه "مسعود کیمیایی" قرار گرفت و با بازی در نقش کوتاهی در فیلم "خط
قرمز" (مسعود کیمیایی، ۱۳۶۱) به سینما آمد و تا سال ۱۳۶۸ نقش آفرینیهایی کرد. از جمله در فیلمهای "دزد و نویسنده"،"ترن" و "رابطه
خوب" ظاهر شد. اما پس از بازی در فیلم "هامون" (داریوش مهرجویی-۱۳۶۸) بود که نام "خسرو شکیبایی" بر سر زبانها افتاد. او برای بازیش
در همین فیلم از «هشتمین جشنواره فیلم فجر»، سیمرغ بلورین دریافت کرد و تحسین منتقدان و مردم را برانگیخت.
او برای بازی در فیلم "کیمیا" (احمد رضا درویش، ۱۳۷۳) بار دیگر برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول از سیزدهمین جشنواره فیلم فجر
شد.
او سومین سیمرغ خود را هم را برای بازی در نقش "عادل مشرقی" فیلم "سالاد فصل"(فریدون جیرانی) گرفت.
از آخرین افتخارات شکیبایی هم دیپلم افتخار برای فیلم "اتوبوس شب" (کیومرث پوراحمد) بود.
"شکیبایی" آخرین جایزهاش را از ششمین جشن ماهنامه «دنیای تصویر» برای بازی در فیلم «کاغذ بی خط» دریافت کرد.
پس از گذشت نزدیک به ۲۲ سال از اولین حضورش در فیلم "کیمیایی"، در فیلم "حکم" (۱۳۸۳) باری دیگر در فیلم وی در کنار عزتالله انتظامی
ایفای نقش کرد.
در ۹ تیرماه ۱۳۸۷ در دومین جشن منتقدان سینمایی، جایزه یکی از برترین بازیگران سی سال سینمای پس از انقلاب را گرفت. او همچنین در
بیست و ششمین دوره جشنواره فیلم فجر، بازیگر و گوینده تیزر جشنواره بود.
"شکیبایی" در سال ۱۳۵۴، یعنی یک سال بعد از اولین حضور خود در فیلم کوتاه «کتیبه»، به دعوت "محمدرضا اصلانی"در سریال «سمک
عیار» ایفای نقش کرد و پس از آن در سریالهایی چون "لحظه"، "کوچک جنگلی"، "مدرس"، "روزی روزگاری"، "خانه سبز"، "کاکتوس"، "آواز
مه"، "تفنگ سر پر" و "در کنار هم" به ایفای نقش پرداخت.
"شکیبایی" در چند فیلم تلویزیونی هم حضور یافت. آخرین نقشآفرینی این هنرمند در فیلم تلویزیونی "پیوند" (سعید عالمزاده) و آخرین نمایش
فیلمش، "آشیانهای برای زندگی" (حمید طالقانی) بود که به مناسبت روز پدر از تلویزیون پخش شد.
شکیبایی ۵ سال پس از ورود به تئاتر، یعنی در سال ۱۳۴۷ وارد حرفهٔ دوبلوری شد و مدت کوتاهی نیز در زمینه دوبله به فعالیت پرداخت.
شاخصترین اثر سینمایی که خسرو شکیبایی در آن صحبت کرد فیلم "شعله" بود که در آن به جای "پیرمرد مسلمان ده" ایفای صدا نمود.
او علاوه بر هنرنمایی در نقش آفرینی سینما و تئاتر و تلویزیون، برخی از سرودههای "فروغ فرخزاد"، "سهراب سپهری"، "سید علی صالحی" و
"محمدرضا عبدالملکیان" را به صورت دکلمه اجرا کرده بود.
"شکیبایی" در ساعت ۴ صبح جمعه ۲۸ تیرماه ۱۳۸۷ در سن ۶۴ سالگی در اثر بیماری عارضه قلبی در بیمارستان پارسیان تهران
درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا دفن شد. او مدتها از عارضه دیابت رنج میبرد.
روحش شاد
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
به یادِ عزیزِ مازیار ، به هنگامِ کوچِ نابهنگامَش در شانزدهمِ فروردین ماهِ ۱۳۷۶
روحش شاد و یادش گرامی
به مناسبتِ بیست و یکمین سالروزِ درگذشتِ "عبدالرضا کیانی نژاد" (مازیار)
کاشف صدای " مازیار" آهنگساز بزرگ " جهانبخش پازوکی" بود. در اوایل سال ۱۳۵۴ پازوکی در سفری به شهر بابل صدای مازیار را در یکی از
برنامه های کاخ جوانان شنیده و او را ترغیب می کند تا کار خوانندگی را به صورت حرفه ای در تهران دنبال کند. مازیار در همان سال به تهران
آمده و طی مدت کوتاهی سه ترانه از ساخته های پازوکی را می خواند. این ترانه ها " آرزوی فردا" ، " عادت" و " ماهیگیر" نام دارند که ترانه
سوم بسیار محبوب می شود. جنس صدای مازیار و تحریرهای کاملا ایرانی اش بسیار هواخواه پیدا می کند به صورتی که در طول سالهای ۵۴
تا ۵۸ بیش از ۳۵ ترانه با صدای او پخش شده و بسیار مورد توجه واقع می شود. از سال ۵۶ تا انقلاب آهنگسازان دیگری مانند " صادق
نوجوکی"، " فرید زلاند" ، " محمد شمس" ، " بابک بیات" و ... نیز خواستار همکاری با او شده و ترانه هایی را در اختیار او قرار می دهند. مازیار
پس از انقلاب در ایران مانده و پس از چند سال ممنوع الکار می شود. در سال ۷۵ صدایش مجوز گرفته اما این بار اجل مهلتش نداده و در
فروردین ۷۶ اسیر ماهیگیر زمان می شود.
صدای مازیار در میان همکارانش هم هواخواهانی داشت از جمله " ستار" و " هایده" که ترانه هایی از او را بازخوانی می کنند. هایده آنقدر از
ترانه آرزوی فردا خوشش آمده که خواستار اجرای دو صدایی ترانه می شود.
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
در هجدهمین سالروزِ درگذشتِ محمد علی فردین یادَش را گرامی می داریم.
به مناسبتِ هجدهمین سالروزِ درگذشتِ فردین
محمد علی فردین در ۱۵ بهمن ۱۳۰۹ به دنیا آمد. پدرش کارمند اداره تسلیحات و بازیگر تئاتر بود. "فردین" دوران ابتدایی را در دبستان
"ترقی" در خیابان شهباز، و دوره متوسطه را در دبیرستان "آذر" در خیابان شاهآباد گذراند و موفق به اخذ دیپلم شد.
او در سن ۱۸ سالگی راهی سربازی شد؛ اما پیش از آن در سن شانزده سالگی، با وجود مخالفت ﻫای پدر به فوتبال، ژیمناستیک،
شنا، بدنسازی و در نهایت به کشتی پرداخت و پس از آشنایی با زنده یاد "غلامرضا تختی" زیر نظر "حبیب الله بلور" مربی به نام آن
دوران، کشتی را به صورت حرفه ای آموخت و دنبال کرد و نخستین بار در مسابقات قهرمانی کشور در رشته آزاد در سال ۱۳۳۲ در
اصفهان در وزن ششم مدال برنز گرفت و در سال ۱۳۳۳ در انتخابی تیم ملی در وزن ۷۳ کیلو برگزیده شد و راهی تیم ملی شد و در
دومین دوره مسابقات جهانی در سال ۱۹۵۴ میلادی در توکیو به همراه "محمود ملاقاسمی"، "محمد مهدی یعقوبی"، "ناصر
گیوهچی"، "توفیق جهانبخت"، "عباس زندی"، "غلامرضا تختی" و "احمد وفادار" اعضای تیمملی را تشکیل دادند و در نهایت در این
مسابقات تیم ایران دو مدال طلا در وزن های ۶۷ و ۷۹ کیلوگرم توسط مرحوم "توفیق جهانبخت" و "عباس زندی" به دست آورد؛ اما در
وزن ۷۳ کیلوگرم "محمد علی فردین" با شکست حریفانی از فیلیپین، سوئد، آرژانتین و ژاپن فینالیست شد اما در مبارزه پایانی
مغلوب حریف گرجی از شوروی سابق شد و با مدال نقره به کار خود پایان داد.
"فردین" همچنین در سال ۱۳۳۶ در مسابقات قهرمانی کشور در تهران در یک وزن پائینتر در وزن پنجم با شکست همه مدعیانش از
عنوان قهرمانی را به دست آورد. فردین در رشته فرنگی نیز تبحر داشت و در مسابقات قهرمانی کشور در سال ۱۳۳۷ (در تهران) در
وزن ششم بعد از اینکه همه حریفان خود را تا فینال شکست داد در مبارزه نهایی نیز در فینالی تکراری از سد "محمد بهادری"
گذشت و با کسب عنوان قهرمانی در صدر وزن ششمیها قرار گرفت. "محمدعلی فردین" در نهایت به دلیل آسیبدیدگی مجبور شد
با دنیای کشتی خداحافظی کند.
آنگونه که می گویند، "فردین" به صورت اتفاقی به سینما آمد. در یکی از روزهای سرد و زمستانی سال ۱۳۲۸ او برای دیدن فیلمی
وسترن به سینما می رود، اما به دلیل شلوغی سینما پشت در می ماند؛ که در این حین "اسماعیل کوشان" کارگردان تهیه کننده
سینما سر می رسد و او را به داخل سینما می برد و پس از آن است که کوشان او را به "سیامک یاسمی" کارگردان فیلم «چشمه
آب حیات» معرفی می کند؛ تا به این ترتیب او نخستین اثر سینمایی اش را بازی کند.
بازی در فیلمهای «فردا روشن است» و «فریاد نیمه شب» به کارگردانی "ساموئل خاچیکیان" نقطه عطف کارنامه هنری "فردین"
محسوب میشود، آثاری که توانستند عنوان بهترین و پرفروش ترین فیلم سال را از آن خود کنند.
اما بازی در فیلم «گنج قارون» ساخته "سیامک یاسمی" شهرت "فردین" را صد چندان کرد و تازه پس از آن بود که "فردین" به ستاره
بی رقیب سینمای ایران تبدیل شد، و در بسیاری از آثار سینمایی آن دوران بازی کرد؛ که فیلم هایی چون «ساحل انتظار»، « چرخ
فلک»، «کوچه مردها»، «راز درخت سنجد»، «باباشمل»، «غزل»، از آن جمله اند.
"فردین" پس از انقلاب بر خلاف بسیاری از هنرمندان در ایران ماند؛ اما دیگر اجازه فعالیت در سینما را نداشت و سال ها در مغازه اش
در میدان ونک تهران به فروشِ فرش مشغول شد.
بازیگر محبوب سینمای ایران بالاخره در روز پنجشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۷۹ در سن ۶۹ سالگی بر اثر ایست قلبی در منزل شخصی اش
در تهران از دنیا رفت و صبح روز شنبه از ورزشگاه امجدیه در میان سیل هنرمندان و مردم، با جمعیتی در حدود یکصد هزار نفر، به
سمت بهشت زهرا (قطعه هنرمندان) بدرقه و به خاک سپرده شد.
یادش گرامی و نامش زنده باد ......
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
زنده یادان "محمد علی فردین" و همسرش "مهری خمارلو" در شبِ سالگردِ عروسیِ شان
روحشان شاد
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
۱۹ اُمِ فروردین ماه؛ سالروزِ درگذشتِ صادق هدایت
یادش گرامی
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
بیست و یکم فروردین ماه؛ زادروز بانو هایده
یادش را گرامی می داریم.
به مناسبتِ هفتاد و ششمین زادروزِ هایده در بیست و یکمِ فروردین ماه
"معصومه ددهبالا" با نام هنری "هایده" در ۲۱ فروردین ۱۳۲۱ در تهران متولد شد.
پدر وی "محمد ددهبالا" و مادرش "زینت بلغاری" بودند. هایده در ابتدا بهواسطهٔ صدای توانمند، اپرایی و آلتو اش و سپس با پالودن صدایش به
واسطهٔ دقت بیشتر، غزلسرایی و تنوع برجسته شد.
صدای هایده به لحاظ زیباشناختی با صدای آوازخوان دیگر موسیقی ایرانی، "دلکش"، که از وی قدیمیتر بود مقایسه میشد. در کنار توانایی
صوتی درخور توجه، محبوبیت هایده در میان شنوندگان ایرانی، در درجهٔ اول بهدلیل تسلط وی بر اصول بنیاد موسیقی، صدای زایا، مجموعهای
از آهنگهای ایرانی و اجرای ردیفهای آواز بودهاست. این اجراها جایگاه وی را در فهرست آوازخوانهای برجستهٔ موسیقی ایرانی در سدهٔ
بیستم میلادی تثبیت کرد. خواهر کوچکتر او، "مهستی" نیز از خوانندگان معروف ایرانی بود که حدود سه سال، پیش از "هایده" خوانندگی را
آغاز کرد.
"هایده" در سال ۱۹۷۹ به بریتانیا و کمی بعد به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرد. وی تا پایان عمر در لس آنجلس زندگی کرد. وی فردای
کنسرتی در شمال کالیفرنیا بر اثر حمله قلبی درگذشت و چند روز بعد در گورستان وستوود هالیوود به خاک سپرده شد.
پیش از آنکه "هایده" به جرگهٔ آوازخوانهای مشهور بپیوندد، خواهر جوانترِ او — که با نام هنری "مهستی" مشهور بود — جایگاهی در میان
خوانندگان حرفهای بهدست آورده بود. "هایده" نزد استادان موسیقی ایرانی شاگردی کرد؛ وی آموزش را با "علی تجویدی"، مربی آواز، استاد
ویلن و آهنگساز شروع کرد، "تجویدی" کسی بود که با "دلکش" نیز همکاری داشت. البته "هایده" پیش از آنکه "تجویدی" صدای وی را در
اجرایی عمومی بشنود، تبحری در موسیقی یافته بود. "تجویدی" پس از شنیدن صدای هایده بیدرنگ رجیستریهای نادر در عمق صدای آلتوی
هایده را تشخیص داد. این رجیستریها رنج میانهٔ بسیط (پردامنه) صدای "هایده" را آشکار ساخت و "تجویدی" آموزش و یاری در آموختن
مجموعهٔ موسیقی آوازی ایرانی را به "هایده" ارائه کرد. در آغاز صدای بسیط (پردامنه) و خوشمیزان "هایده"، آمیزهای از نقدهای قوی و توجه
مردمی را به دست آورد.
"هایده"، آنگونه که خود به کرات در چندین مصاحبه متذکر شدهاست، تحت تأثیر صدای پر قدرت و شیوهٔ آوازخوانی "دلکش"، خوانندهٔ صاحب
سبک و بلندآوازهٔ آن دوران، روی به عالم موسیقی آورد. وی در سال ۱۳۴۷، فعالیت حرفهای خود را با خواندن ترانه «آزاده» که اثر استادش
:علی تجویدی" بر روی آخرین سروده "رهی معیری" بود آغاز کرد.
اجرای ترانه «آزاده» با ارکستر بزرگ گلها در رادیو تهران آغاز کار "هایده" بود. وی پس از اجرای چندین اثر دیگر از "تجویدی" و دیگر آهنگسازان
بنام، از جمله "همایون خرم"، در برنامه گلها، از نخستین سالهای دهه ۱۳۵۰ به خواندن ترانههای پاپ علاقهمند شد که بیشتر از
ساختههای "فریدون خشنود"، "جهانبخش پازوکی"، "محمد حیدری" و "انوشیروان روحانی" بودند.
"هایده" در شهریور ۱۳۵۷، چند ماه پیش از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، ایران را به مقصد بریتانیا ترک کرد. او تا پایان عمر از این رویداد به عنوان
تلخترین خاطره زندگی خود یاد میکرد.
همکاری او با آهنگساز سرشناس ایرانی "صادق نوجوکی" پس از مهاجرت به آمریکا فزونی یافت به طوریکه منجر به رقم زدن آلبومهای «بزن
تار» و «شب عشق» گردید. آلبوم «شب عشق» بهعنوان پرفروشترین آلبوم دههٔ شصت شرکت ترانه معرفی شد و همچنین از آلبوم «بزن تار»
به عنوان آلبوم سال (۱۹۹۰) یاد شد.
"هایده" به جز برنامههای معمول خود در کشورهای گوناگون، در دانشگاه یوسیالای در کالیفرنیا، و در تالارهایی با شهرت جهانی مانند رویال
آلبرت هال (به رهبری "فرنوش بهزاد") در لندن و موزیک هاله (هامبورگ) کنسرتهایی اجرا کرد.
بیشتر ترانههای هایده در سالهای پیش از انقلاب در تلویزیون ملی ایران و پس از انقلاب در تلویزیون جامجم در لس آنجلس و بخشی دیگر نیز
در تلویزیون ایرانیان وتلویزیون جنبش ملی ایران در جنوب کالیفرنیا به صورت نماهنگ (موزیک-ویدئو) درآمد.
سرانجام "هایده" در روز ۲۰ ژانویه ۱۹۹۰ (برابر با ۳۰ دی ماه ۱۳۶۸) فردای اجرای کنسرت در باشگاه کازابلانکا در حومه سان فرانسیسکو،
کالیفرنیا، بر اثر سکته قلبی درگذشت. او مبتلا به فشار خون بالا و دیابت بود.
"هایده" در گورستان وستوود در لس آنجلس با حضور هزاران نفر از ایرانیان مقیم آمریکا به خاک سپرده شد.
"هما سرشار" (روزنامهنگار)، "ویگن" (خواننده) و "حسن شهباز"(مترجم و سردبیر فصلنامه رهاورد) از جمله سخنرانان در مراسم بودند.
در تهران نیز علیرغم محدودیتهای بسیار، گروهی از مردم در "مسجدالجواد" یاد او را گرامی داشتند.
ویدئوی مراسم به فاصله کوتاهی، مخفیانه در ایران پخش شد.
یادش گرامی
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
آخرین عکس زنده یاد هایده
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
محمد علی کشاورز بازیگر پیشکسوت و ارزشمندِ تئاتر ، تلویزیون و سینمای ایران ۸۸ ساله شد!
با تبریک به "پدر سالار" سینمای ایران که با نقش های ماندگارش کلی خاطره داریم.
برای سالروز تولد محمد علی کشاورز در بیست و ششم فروردین ماه
"محمد علی کشاورز" در ۲۶ فروردین ۱۳۰۹ در شهر اصفهان، محلهٔ سیچان معروف به سیچون به دنیا آمد.
خاندان وی اصالتاً از گرجی تبارانی بوده که در زمان شاه عباس به ایران آمده و مسلمان شدهاند.
نام خانوادگی قبلی او "اصلانی" بودهاست.
وی یک بار ازدواج نمودهاست که در سال ۱۳۵۲ این ازدواج به جدایی انجامید و پس از آن دیگر ازدواج نکرد. نتیجه این ازدواج دختر وی به نام
"نلی" است که در بلژیک زندگی و نقاشی تدریس میکند.
وی فارغالتحصیل هنرستان هنرپیشگی تهران و دانشکده هنرهای دراماتیک است. او از فارغ التحصیلان رشته نقشهبرداری نیز میباشد و
مجریگری برخی برنامههای مربوط به نقشهبرداری در رادیو و تلویزیون به عهدهٔ ایشان بودهاست.
"کشاورز" فعالیت هنریاش را از سال ۱۳۳۹ با حضور در نمایش «ویولنساز کرهمونا» آغاز کرد و سپس با ایفای نقش در نمایشهایی همچون
«آنتیگون»، «آندورا»، «ادیپوس شهریار»، «بازی استریندبرگل شد.
"کشاورز" با فیلمسازان نامداری چون "فرّخ غفّاری"، "ابراهیم گلستان"، "بهرام بیضایی"، "ناصر تقوایی"، "نادر ابراهیمی"، "علی حاتمی"،
"داریوش مهرجویی" و "عباس کیارستمی" همکاری کردهاست و با بازیگرانی غیرایرانی چون "آنتونی کوئین" و "ماکس فون سیدو" همبازی
بودهاست.
در سال ۱۳۴۷ به تلویزیون رفت و کارگردانی هنری قسمتهایی از سریال "خانه قمر خانم" را به عهده گرفت.
از آثار ماندگار وی میتوان به مجموعههای تلویزیونی "دایی جان ناپلئون"، "آتش بدون دود"، "هزاردستان" (در نقش شعبان استخوانی)،
"سربداران" (در نقش خواجه قشیری)، "افسانه سلطان" و "شبان" (در نقش خوابگزار اعظم)، "پدرسالار" و "گرگها" اشاره کرد.
او برای نخستین بار در سال ۱۳۴۳ با فیلم "شب قوزی"ساخته "فرخ غفاری" بازیگری سینما را نیز تجربه کرد و تاکنون در ۴۷ فیلم سینمایی
ایفای نقش کردهاست.
از جمله کارهای قابل توجه او میتوان به "رگبار"، "خشت و آینه"، "برزخیها"، "کمال الملک"، "مردی که موش شد"، "کفشهای میرزا نوروز"،
"مادر"، "جستجو در جزیره"، "ناصرالدین شاه آکتور سینما"، "دلشدگان"، "آقای بخشدار"، "زیر درختان زیتون"، "روز واقعه" و "کمیته مجازات"
اشاره کرد.
"محمد علی کشاورز" برای بازی در فیلم "مادر" ساختهٔ "علی حاتمی" نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد شد.
با آرزوی سلامتی و بهروزی برای چهرۀ ماندگار تئاتر، تلویزیون و سینمای ایران
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
بیست و هشتم فروردین ماه؛ زادروزِ ایرج قادری
یادَش را گرامی می داریم.
به مناسبتِ هشتاد و چهارمین زادروزِ ایرج قادری در ۲۸ فروردین ماه!
"ایرج قادری" دارای تحصیلات ناتمام در رشته داروسازی است. او سال ۱۳۴۱ شرکت سینمایی «پانوراما» را به همراه "موسی افشار" تاسیس
کرد. وی که اغلب به عنوان یکی از فیلمسازان سینمای پیش از انقلاب شناخته میشود، فعالیت خود در دوران پس از انقلاب با ساخت فیلم
"تاراج" (۱۳۶۳) ادامه داد. بعد از این فیلم و تا اوایل دهه ۷۰ فیلمی نساخت و با درام جنایی میخواهم زنده بمانم فیلمنامهای از "رسول
صدرعاملی" و بر اساس داستان زندگی "پدرام تجریشی" فعالیت خود را دوباره آغاز کرد.
نخستین کار سینمایی "ایرج قادری" بازی در فیلمِ "چشمه آب حیات" به سال ۱۳۳۸ و واپسین کارش کارگردانی و بازی در فیلمِ "شبکه" به
سال ۱۳۸۹ بود.
او در ۴۱ فیلم کارگردان، ۴ فیلم نویسنده، ۷۱ فیلم بازیگر، ۹ فیلم تهیهکننده و ۱ فیلم تدوینگر بود.
"ایرج قادری" در اردیبهشت ۱۳۹۱ به دلیل تشدید بیماری سرطان مثانه در بیمارستان "مهراد" بستری شد و به دلیل همین بیماری در ساعت
چهار صبح ۱۷ اردیبهشت ماه درگذشت.
خاک سپاری "ایرج قادری" در همان روز مرگ او (۱۷ اردیبهشت) و در آرامگاه بهشت سکینه در کرج برگزار شد. طبق وصیت "ایرج قادری" کلیه
هزینه مراسم و یادبود وی به مؤسسه حمایت از کودکان سرطانی اهدا گردید.
یاد و نامش گرامی
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
زنده یادان ایرج قادری و محمد علی فردین در پشت صحنه فیلم "برزخیها".
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
سالروز درگذشت محمودی خوانساری هنرمند برجسته موسیقی ایران گرامی باد.
به بهانه ی سی و یکمین سالروزِ درگذشتِ محمودی خوانساری
"محمود محمودی خوانساری" در ۲۳خرداد ماه سال ۱۳۱۳ در محله "رئیسان" خوانسار به دنیا آمد.
پدرش "جمالالدین موسوی محمودی" از از روحانیون نامدار این شهر بود و تسلط نسبی "محمودی خوانساری" بر زبان عربی و تعلیمات دینی
را میتوان حاصل ۱۳ سال زندگی در کنار پدرش دانست.
پس از فوت پدر در سال ۱۳۲۶ خورشیدی، به همراه داییاش به تهران آمد و در دبیرستان ادیب به تحصیل ادامه داد. هرچند در همان سالها در
تهران برای امرار معاش مجبور به کار بود، اما از آواز خواندن غافل نشد. چند سال بعد با هنرمندانی چون "ناصر مسعودی" و "قاسم جبلی"
آشنا شد. دوستی با "ناصر مسعودی" باعث آشنایی و ورود او به محافل هنری زمان شد و این امکان برای او به وجود آمد تا برای اولین بار برای
پخش صدایش به رادیوی نیروی هوایی برود. او در سال ۱۳۳۵ پس از اتمام دوره سربازی، در محفلی با "ابوالحسن صبا" آشنا شد و به پیشنهاد
او به یادگیری ردیف موسیقی ایرانی اقدام کرد.
آشنایی او با "ابوالحسن صبا" در سال ۱۳۳۵ آغاز کار هنری "محمودی خوانساری" بود که تا پایان عمرش ادامه یافت.
پس از فوت "صبا" در سال ۱۳۳۷ تهران را ترک کرد و به شیراز رفت و در آنجا با رادیو شیراز به همکاری پرداخت. او علاوه بر اجرای برنامه،
سرپرستی موسیقی اصیل این رادیو را نیز به عهده داشت. این برنامههای هنری با اقبال مردم شیراز روبرو شد و به سرعت به چهرهای
شناختهشده تبدیل شد.
"خوانساری" در سال ۱۳۳۹ به تهران برگشت و به دعوت "داوود پیرنیا"، بنیانگذار برنامه گلها، در استودیو گلهاشروع به فعالیت کرد و اولین کار
هنری خود را در برنامه برگ سبز شماره ۵۶ ضبط نمود.
"محمودی خوانساری" از سال ۱۳۴۹ در برنامه نوائی از موسیقی ملی که با سرپرستی"اسدالله ملک" و همکاری دکتر "منوچهر جهانبگلو" تهیه
میشد، همکاری کرد.
او که در سالهای ابتدایی فعالیت هنری، تنها به اجرای آواز پرداخته بود، در این برنامه به اجرای ترانه نیز پرداخت.
نوائی از موسیقی ملی به سرعت در میان هنردوستان و عاشقان موسیقی اصیل مقبولیت یافت و ترانههای ارزنده و بهیادماندنی مرغ
شباهنگ در مایه افشاری، میخانه در مایه دشتی، سکوت و مستی در سهگاه هر سه از ساختههای "اسدالله ملک" و لاله پرپر ساخته
"فرهنگ شریف"حاصل همکاری "محمودی خوانساری" با برنامه نوائی از موسیقی ملی طی این سالها میباشد.
از آن پس آثار متعدد دیگری را تحت عناوین گلهای رنگارنگ، برگ سبز، یک شاخه گل و گلهای تازه در کنار هنرمندانی چون "مرتضی
محجوبی"، "احمد عبادی"، "حبیبالله بدیعی"، "پرویز یاحقی"، "امیر ناصر افتتاح"، "جهانگیر ملک"،"همایون خرم"، "حسن کسائی"، "جلیل
شهناز"، "فرهنگ شریف"، "لطفالله مجد" و "رضا ورزنده" بهوجود آورد.
ثلث آخر زندگی وی به همکاری با "اسدالله ملک" سپری شد.
سرانجام "محمود محمودی خوانساری" در دوم اردیبهشت ۱۳۶۶ درگذشت و در قطعه ۱۰۱ ردیف ۸۵ شماره ۱۹ بهشت زهرا در تهران به خاک
سپرده شد.
یاد و نامش گرامی باد ...
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
در هفتمین سالروزِ درگذشتِ منوچهر سخائی یاد و خاطره اش را گرامی می داریم.
یادی از منوچهر سخائی (۱۳۹۰-۱۳۱۴)
"منوچهر سخائی" تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در تهران ادامه داد و از همان دوران تحصیل به مقولات هنری به ویژه موسیقی علاقه و
اشتیاق نشان داد. با این وجود وی قبل از آن که وارد دنیای موسیقی شود، برای مدتی در روزنامه کیهان مشغول به کار شد و به عنوان خبرنگار
پارلمانی این روزنامه فعالیت کرد. "منوچهر سخائی" در اواسط دههٔ سی به موسیقی روی آورد. گرچه در آن زمان موسیقی پاپ در ایران چندان
شناخته شده نبود، امّا سخائی با بهره از آثار موزیسینهای خارجی از همان ابتدا نسبت به این نوع موسیقی گرایش نشان داد. در اواخر دهه
۳۰ منوچهر سخائی موفق شد که با ترانهای به نام «کالسکه زرین» که به شکلی غیر حرفهای به همراه "کامبیز مژدهی" به عنوان آهنگساز و
"پرویز وکیلی" به عنوان ترانه سرا ضبط شده بود، از سد شورای سختگیر و محافظه کار موسیقی رادیو ایران در آن زمان عبور کند.
در واقع تا دههٔ سی شورای موسیقی رادیو در زمینه موسیقی پاپ بسیار سختگیر بود و چون عمدتاً موسیقیدانان سنتی در آن شورا حضور
داشتند، بندرت اجازهٔ پخش آهنگهایی غیر از موسیقی سنتی و ملی از رادیو را صادر میکردند و بنابراین خیلی به ندرت آهنگهای پاپ از رادیو
پخش میشد. طوری که مثلاً "محمد نوری" به عنوان یکی از نخستین خوانندگان پاپ ایرانی، ناچار بود که در برنامهٔ ارتش ترانههایش را اجراء
کند و در خود رادیو امکان اجرا نداشت. اما در جو پدید آمده بعد از وقایع ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و با پخش ترانهٔ معروف «مرا ببوس» به خوانندگی
"حسن گل نراقی" و آهنگسازی "مجید وفادار" و شعر "حیدر رقابی" (هاله) جو دیگری در رادیو به وجود آمد و شورای سخت گیر و محافظه کار
موسیقی در رادیو، با دیدن استقبال مردم از این نوع آهنگها، رویکرد جدیدی نسبت به موسیقی پاپ پیدا کرد و تصمیم گرفت تا مجوز پخش یک
یا دو آهنگ پاپ را در هر ماه صادر کند.
از آن زمان پای خوانندگان پاپ به رادیو گشوده شد و ابتدا "محمد نوری" و بعد "ویگن" برای اجرای این ترانهها انتخاب شدند و بعدها "منوچهر
سخائی" و "عباس مهرپویا" نیز به آنها پیوسته و چهار نفر خوانندههای پاپ موزیک رادیو در آن زمان را تشکیل میدادند که هر کدام در ماه یک
برنامه اجراء میکردند.
بدین ترتیب "منوچهر سخائی" از سال ۱۳۳۷ به بعد فعالیت حرفهای خود را به عنوان خواننده در رادیو ایران آغاز کرد.
در همین سال ها "منوچهر سخائی" فعالیت خود در سینمای ایران را نیز، نخست به عنوان خواننده و سپس به عنوان بازیگر آغاز نمود. یکی از
نخستین اجراء های رسمی او، که اولین ترانهٔ او برای فیلم های فارسی نیز محسوب میشود، در فیلمی به نام «زندگی شیرین است»
(ساختهٔ "مجید محسنی"، محصول دیانا فیلم) بود که در سال ۱۳۳۵ اکران گردید. وی در سال های بعد در فیلم های دیگری همچون «دخترها
اینطور دوست دارند» (ساخته اسماعیل پورسعید ،۱۳۴۱) و «خروس جنگی» (ساخته اسماعیل پورسعید، ۱۳۴۴) ترانههایی اجراء کرد و
همچنین به عنوان بازیگر در فیلمهایی مثل «پستچی» (ساختهٔ رفیع حالتی، ۱۳۴۰)، «در انتهای ظلمت» (ساختهٔ ابوالقاسم ملکوتی) و «ببر
کوهستان» (ساختهٔ خسرو پرویزی ظاهر شد.
در مجموع دوران اوج شهرت و محبوبیت منوچهر سخائی در دهه چهل خورشیدی بود. صدای او سبک و کلاس خاص خودش را داشت و او نیز
همچون "ویگن" و "عارف" و "محمد نوری" طرفداران خاص خود را داشت.
در همین ارتباط "محمدرضا شجریان" در کارگاه آواز خود خاطرهای حکایت کردهاست که نشان از شهرت و اهمیت "سخائی" در آن سال ها دارد.
وی میگوید:
«... من در دانشسرا بودم که "منوچهر سخایی" یک ابوعطا خواند که من خیلی خوشم آمد و آن را یادگرفتم و بعدها چند بار آن را خواندم و
همیشه هم گفتهام که این را از "سخائی" یاد گرفتهام…»
"منوچهر سخائی" همچنین درسالهای فعالیت هنری اش در تلویزیون نیز شوی تلویزیونی «زنگولهها» را برای تلویزیون ملی ایران تهیه کرد که
در آن به معرفی چهرههای جدید موسیقی پاپ میپرداخت.
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
پوستر رنگی منوچهر سخائی - صفحه ۷۶ - مجله "اطلاعات بانوان" - شماره ٧٠٢ - چهارشنبه ١١ آذرماه ١٣٤٩
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
خبر بسیار تلخ بود.
صبح جمعه 14 اردیبهشت ناصر چشم آذر درگذشت!
چگونه می توان باور کرد دردی چنین عظیمرا؟!...
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
پانزده اردیبهشت ماه زادروز شاه ماهی هنرِ ایران گوگوش عزیز گرامی باد .
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
18 اردیبهشت در ششمین سالروزِ درگذشتِ ایرج قادری یادَش را گرامی می داریم.
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
20 اردیبهشت در بیست و سومین سالروزِ درگذشتِ گیتی پاشائی یاد و خاطره اَش را گرامی می داریم.
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
تصویری کمتر دیده شده و کمیاب از زنده یاد گیتی پاشائی و مسعود کیمیایی
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
امروز
تولدِ
۷۸ سالگیِ
شاعرِ شمعدانی هاست
احمد رضا احمدی
زاده ی ۳۰ اُمِ اردیبهشتِ ۱۳۱۹