چ خبر بود؟ چیزی دستتو گرف؟نوشته اصلی توسط Hadi
من چند بار رفتم اونجا پشت شهرداری هم میگن
چ خبر بود؟ چیزی دستتو گرف؟
ها فهمیدماون زمان ینی قبل اینکه سی دی بیاد ما تو دبیرستان کاست میزدیم دادچزبعدشم که سی دی اومد همه چی بود در هم کیفیتم که مهم نبود مثه الان همه دنبال فلک ملک و 320 میگردن
رفتم رسیور استرانگ گرفتم اونجا اصلیچ خبر بود؟ چیزی دستتو گرف؟
من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشیده بار تن نتوانم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
میدان امام خمینی بیشتر مثلا ضبط ماشین .. چیزای الکتریکی .. و ماهواره و سیم و اینا میفروشن .
اون موقع مثلاً میگفتن شادمهر خیالی نیست اومده میرفتیم میگرفتیم حالیمون نبود 128 چیه و این چیزا میزدیم یهو زنگ شروع میشد احسان کجایی دمت گرم بزن واسه من ، منم که دل رحم و مهلبون میزدم برا رفیقا و آشناهاها فهمیدم
روزگاری بود نت کجا بود با همین سی دی حال میکردیم
ولی لامصب تا اونجایی که من یادم میاد متروی خمینی از همه جا شلوغ تر بود خیلی شلوغه
مــــن بنده ی آن دمم که ساقی گویــــد
یک جام دیگر بگیر و من نتوانــــم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
خونه شما سمت کجاست دقیقا ؟اون موقع مثلاً میگفتن شادمهر خیالی نیست اومده میرفتیم میگرفتیم حالیمون نبود 128 چیه و این چیزا میزدیم یهو زنگ شروع میشد احسان کجایی دمت گرم بزن واسه من ، منم که دل رحم و مهلبون میزدم برا رفیقا و آشناها
روزگاری بود نت کجا بود با همین سی دی حال میکردیم
خیــــام اگر ز باده مستی خوش بــــاش
با لاله رخی اگر نشستی خوش بــــاش ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 107 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 107 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول