کلاس هفت صب فردا را هم آفریدهنوشته اصلی توسط Milad16+
آنکه شب آفریده
سوز و تب آفریده ...
بیا در آغوش شیطان
کلاس هفت صب فردا را هم آفریدهآنکه شب آفریده
سوز و تب آفریده ...
بیا در آغوش شیطان
وای مرسیبه خاطر ظهور شاعری بزرگ هم که شده،
باشه قول
یادم باشه یه کتاب با امضا واست بفرستم
من از جهانی دگرم ساقی از این عالم واهی رهایم کنآن عاشق دیوانه که این خمار مستی را اسخت
معشوق و شراب و می پرستی را ساخت
بی شک قدحی شراب نوشید و از ان
سرمست شد این جهان هستی را ساخت
نمیخواهم در این عالم بمانم بیا از این تن آلوده و غمیگن رهایم کن ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
شيطان که رانده گشت به جز يک خطا نکردکلاس هفت صب فردا را هم آفریده
بیا در آغوش شیطان
خود را براي سجده ادم رضا نکرد
شيطان هزار مرتبه بهتر زبي نماز
کو سجده را به ادم و اين بر خدا نکرد ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
یادت نره، زیر امضا هم بنویس برای حدیثوای مرسی
یادم باشه یه کتاب با امضا واست بفرستم
عالی
قفل رو قیلون با صدای مهدی احمدوند ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
... تو این زندگی همش بیداری و قیلون و بیکاری و بیکَسی
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
اونو که تو دیپاچه میارمیادت نره، زیر امضا هم بنویس برای حدیث
اسم کتابم سعی میکنم حدیث داشته باشه
روزی که حسرت واجب است بر تو پای نشئگی ...
در حال حاضر 19 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 19 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
