مژده بده مژده بده یار پسندید مرا ...![]()
مژده بده مژده بده یار پسندید مرا ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
سایه ی او گشتم و او برد به خورشید مرا ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
جان دل و دیده منم گریه ی خندیده منم یار پسندیده منم ، یار پسندید مرا ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
با خودت همدست شوی
باده خوری مست شوی
غافل از این اسکلت و روح روانی که منم
وقت اذان چو میرسد بو ی تو و صدای تو
میشکند میشکند تاب و توانی که منم
من نه چنانم که تویی
تو نه چنانی که منم ...
حضرت مولانا ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
زمانه گر بزند آتشم به خرمن عمر
بگو بسوز که بر من به برگ کاهی نیستچرا ز کوی خرابات روی برتابم
کز این بهم به جهان هیچ رسم و راهی نیستعنان کشیده رو ای پادشاه کشور حسن
که نیست بر سر راهی که دادخواهی نیستخزینه دل حافظ به زلف و خال مده
که کارهای چنین حد هر سیاهی نیست ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
دیوار مهربانی
این خانه هم سیاه است
خب نگرانتم![]()
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]Atheist
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
این خانه هم سیاه است
معشوق جان به بهار آغشته ی منی
که موهای خیس ات را خدایان بر سینه ام می ریزند و مرا خواب می کنند
رضا براهنی
در حال حاضر 38 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 38 مهمان ها)