به زودی
بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت
و اندر آن برگ و نوا خوش نالههای زار داشت ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن
شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشت ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
ما گدایان خیل سلطانیم ، شهربند هوای جانانیم
بنده را نام خویشتن نبود ، هر چه ما را لقب دهند آنیم ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
سلام یاور همیشه مومن !
@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
محتاج قصه نیست گرت قصد خون ماست
چون رخت از آن توست به یغما چه حاجت است ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
ای مدعی برو که مرا با تو کار نیست
احباب حاضرند به اعدا چه حاجت است ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
آن شد که بار منت ملاح بردمی
گوهر چو دست داد به دریا چه حاجت است ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
باورم کن من هنوز مترسک باغِ جنونم . . .![]()
در حال حاضر 41 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 41 مهمان ها)