شاهین هم فیلم بازه ها![]()
یک روز،
بلکه پنجاه سالِ دیگر
موهای نوهات را نوازش میکنی
در ایوانِ پاییز
و به شعرهای شاعری میاندیشی
که در جوانیات
عاشقِ تو بود.
شاعری که اگر زنده بود
هنوز هم میتوانست
موهای سپیدت را
به نخستین برفِ زمستان تشبیه کند
و در چینِ دور چشمانت
حروفِ مقدسِ نقر شده بر کتیبههای کهن را بیابد...
یک روز
بلکه پنجاه سالِ دیگر
ترانهی من را از رادیو خواهی شنید
در برنامهی مروری بر ترانههای کهن شاید
و بار دیگر به یادخواهی آورد
سطرهایی را
که به صلهی یک لبخند تو نوشته شدند.
تو مرا به یاد خواهی آورد بدون شک
و این شعر در آن روز
تازهترین شعرم برای تو خواهد بود ...
یغما گلرویی
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
امیر![]()
سعي نميكنم تورو مجاب به اومدن كنم
از كجا معلومه كه سرت ازين شلوغتر نشه![]()
من رهگذري تنهام ميانه اين شهرهاي بي رحم
با وسعته صدايي به بزرگيه دله ماهي![]()
خدایا مستحق این همه عذابیم عایا![]()
در حال حاضر 17 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 17 مهمان ها)