Chavoshi News |

[!M?sbh؟!]

مطمئنم یه روزم سینجول با یه اسکل بازی مشهور میشه

[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]ی

مشهور ..

[asc]

یه متنی بود قبلا گذاشته بودن قضیه شاه مقصود توضیح داده بود داریدش ؟

[R A S O O L]

سریال پوآرو فصل 9 قسمت 3 رو حتما ببینید عالیه
قتل بروی نیل
اینمل لینکش : [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

[ehsan1361]

[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

[ehsan1361]

داستان داشتیم ما سر این
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

[ehsan1361]

چه خوشجیله و البته دخترونه آدم دوست داره بسته پستی داشته باشه
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

[ehsan1361]

متاسفانه اکثر حرفاش درسته فقط اینکه منصوریان کوچیکتر از نام استقلاله مزخرفه

[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

[ehsan1361]

اصلاً احتیاجی نبود این فصل بازیکن بگیره الکی رفت دنبال بازیکنایی که فوتبالشون تموم شده .. البته جباری رو با فشار تحمیل کردن بهش همه میدونستن مصدومه فوتبالش تموم شده .. روزبه چشمی هم ریده دیگه اون بازیکن قبل نیست کند و تنبل شده .. تو فوتبال این مملکت رباط پاره کنی ، فوتبالت تموم شدس نمونه هاش زیادن خیلی هم زیادن .. فقط پژمان و جباروف رو باید میگرفت و یه فوروارد خوب به جای کاوه ..امید ابراهیمی هم مصدوم شد بد از بدتر ... هافبک دفاعی تو فوتبال این مملکت حرف اول و آخر رو میزنه

[Chavosh]

صربستان لغو روادید هوراااااااااااااا

[Milik]

دیو در من فرشتگان در من
زخم و زجر تن و روان در من
رنج و خنجر شکنجه و تشویش
قسمت أعظم جهان در من...

جسم، در حال تکه پاره شدن
روح، در کار وحشت من بود
جسم و روحم سی و دو قرن تمام
نعش در حال حرکت من بود

جسم، درهم شکسته و برباد
روح، مردم گریز و مرگ اندیش
سهم من از جهان همین قدر است
رنج و خنجر شکنجه و تشویش

به کدام آسمان حواله کنم
روح در کار وحشت خود را
در کجای زمانه دفن کنم
نعش در حال حرکت خود را

سی خزان و دو باغ پر پر را
به امید بهار طی کردم
آسمان بر سر من آتش ریخت
هرچه خوردم نخورده قی کردم

روزگار جوانی من بود
آن چه در پای پیکرم سر شد
برگ و بار درخت عمر من
سال پنجاه و هشت پر پر شد

رنج روح مرا ادامه بده
رنج روح مرا روایت کن
از مخاطب نترس و راوی باش
جانب گریه را رعایت کن

سی خزان و دو باغ سرخوردم
چشمی اغوا نکرده است مرا
سی خزان و دو داغ رفت و هنوز
عشق پیدا نکرده است مرا

سی خزان و دو باغ تنهایی
سی خزان و دو داغ در به دری
سی خزان و دو رنج پی در پی
سی خزان در قبیله ی پدری

زندگی یک رمان عشقی نیست
زندگی کارگاه نجار است
که در آن ابلهان ناوارد
هر چه در ساختند دیوار است

پشت دیوارهای شعر من
هیج پشتی پناه آدم نیست
بسکه بر شانه مار می روید
فرصت گریه هم فراهم نیست

رنج روح مرا...... ادامه نده
رنج روح مرا... تمامش کن
مثل یک شهر در محاصره است
آخرین واژه را حرامش کن

مثل یک شهر در محاصره بود
خانه اش قتلگاه پنجره بود
کلماتش به خاک و خون می زد
قائل واژه های باکره بود

شعر اشکش همیشه جریان داشت
چشمهایش چقدر شاعره بود
با خدایی که لهجه اش تازی است
ناامیدانه در مناظره بود

رفت و با رفتنش به ما فهماند
زندگی هرچه بود مسخره بود
می روم در خودم قدم بزنم
می روم قصه را تمام کنم

می روم پای آخرین شعرم
آخرین واژه را حرام کنم ...

علی اکبر یاغی تبار ...