برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر
وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد![]()
برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر
وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
دلی غمگین تر از دل من هم مگه هست
تو نشون من بده دل غمگین اگه هست
مرحبا طایر فرخ پی فرخنده پیام
خیر مقدم چه خبر دوست کجا راه کدام
یا رب این قافله را لطف ازل بدرقه باد
که از او خصم به دام آمد و معشوقه به کام
ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست
هر چه آغاز ندارد نپذیرد انجام
گل ز حد برد تنعم نفسی رخ بنما
سرو مینازد و خوش نیست خدا را بخرام
زلف دلدار چو زنار همیفرماید
برو ای شیخ که شد بر تن ما خرقه حرام
مرغ روحم که همیزد ز سر سدره صفیر
عاقبت دانه خال تو فکندش در دام
چشم بیمار مرا خواب نه درخور باشد
من له یقتل داء دنف کیف ینام
تو ترحم نکنی بر من مخلص گفتم
ذاک دعوای و ها انت و تلک الایام
حافظ ار میل به ابروی تو دارد شاید
جای در گوشه محراب کنند اهل کلام
![]()
مطرب مهتاب رو آنچه شنیدی بگو
ما همگان محرمیم آنچه بدیدی بگو![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
ای شه و سلطان ما ، ای طربستان ما
در حرم جان ما بر چه رسیدی بگو![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
نرگس خمار او ، ای که خدا یار او
دوش ز گلزار او هر چه بچیدی بگو![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
در حال حاضر 21 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (1 کاربران و 20 مهمان ها)