نوید و چنگیز در یک شعر
در من نویدِ جنگِ غم انگیزِ دیگریست
در چشم هام جراتِ چنگیز دیگریست
جنگِ میان ما دو نفر کشته می دهد
وقتی که دستهات گلاویز دیگریست
فهمیده ام که داغِ جنوب از وجود توست
اهواز بی حضور ِ تو، تبریزِ دیگریست
با نخل های شهر شما شرط بسته ام
پشت خزان طی شده پاییز دیگریست
در دادگاه...کافه...تفاوت نمی کند
وقتی خدای قصّه سرِ میزِ دیگریست
امید صباغ نو
![]()