همین فردا یه تیم مردونه میزنی صاف میری تو بدون این که به روی خودت بیاری اتفاقی افتاده درباره شرایط کاریش خیلی جدی حرف میزنی حالا من نمیدونم منشی چه بخشی هست درباره اجناس اینا درباره اون موضوعی که داره کار میکنه خیلی جدی هی ازش سوال میپرسی ...
وختی موضوع کاری باشه اونم غریضه ش این حس رو میده که راه فرار داره پس راحت تر بات صحبت میکنه چون دست گذاشی رو نقطه ی کاری بعد هر دیالوگی که اماده کردی رو لا به لای حرفات با توجه به شرایط اون موقع دیالوگ میکنی ، فقط چند مورد مهمه یک تیپ مردونه، دو بیخیالی و جدی بودن ، نمک داشتن درحالت جدی
و عشق یه بیماری بدخیم روحی بود برو خدا به همرات![]()
تا حالا انقد تایپ نکرده بودم لاشی به قران اگه فردا مخشو نتونی بزنی خیلی خری یه ملتو اسگل کردی![]()
کجایی بیا که خیلی تنهام
کجایی که تاریکه دنیام
برات مینویسم یه نامه
کجایی که غم تو چشامه
کجایی که من بی قرارم
کجایی که طاقت ندارم
کجایی بیا بسه دوری
چجوری تونستی چجوری
![]()
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
در حال حاضر 41 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 41 مهمان ها)