اینجا تهران ، انتهای دلتنگی
میون کوچه هایی که بن بستن
آخر یه روزی اینجا می میرم
تو چهار راهی که راشو می بستن !
اینجا تهران ، شبیه اشکامه
شبیه تنهایی هایی که بهم دادی
من استوار کنار تو می میرم !
درست شبیه برج آزادی ...
تو گیج این دنیای آلوده ....
توعاشق شبهای تهرانی !!
دیوونه ی رویای پوشالی
دیوونه ی جشن های طولانی
تو فکر تو جایی واسه من نیست !
تو عالمی که داری می سازی
من عاشق سادگیات بودم !
با من غریبه شدی هم بازی ....
اینجا تهران ، انتهای دلتنگی
پشت شبی که برف می باره ...
اون که داره عمرمو می گیره
اول اسمش یه ( سین) داره
ترانه سرا : پونه حدادیان
اونایی که هی چپ و راست دموی گلاب و گوش میدادین ، الان لذت کامل گوش دادنشو از دست دادین
یه خونه کوچیک خیلی قشنگهمحبوب ترین آهنگ منه
![]()
.
تفنگ ِ سرپُر | از ميرزا كوچك خان تا هميشه
تفنگ سرپر ميتونه استعاره از اسطوره هايي باشه كه از سال هاي قبل براي آزادي اين مرز و بوم جنگيدند. وقتي توي بيت اول كلمه ي جنگل رو ميشنوم ناخودآگاه ذهنم سمتِ "ميرزا كوچك خان جنگلي" ميره كه داغ تمام شهيدان راه ِ جنگل رو به دوش ميكشه. كسي كه تفنگش رو براي شكار حيوانات انتخاب نكرده و حتي با صداي خودش ميتونه باعث ايجاد يه حركت، يه جنبش و يه خيزش عمومي بشه.
كشور ايران (خونه) در ويترين سردمداران جوياي آزادي(ديوار) از اين اسطوره ها زياد داره (تفنگِ سرپُر).
تفنگي(اسطوره هايي) كه توي هر دوره ي زماني (پير و كهنه) براي خواستار شدن آزادي توسط عده اي خط قرمز روي خواسته شون كشيده شده (بي جواز). و اين تفنگ مدت هاست تنها دلشو خوش كرده به فريادهاي گاه و بيگاه. اما خيلي وقت ِ كه مجبور به سكوت ِ . تفنگي كه اين باور و اعتقاد رو از نسل هاي قبل خودش به دوش ميكشه.
خسته و نااميد از روزهايي ِ كه بسياري نسبت به همه چي بي تفاوت شدن (روزاي غمگين) و كسي براي بيدارن شدن و آگاه شدن كاري نميكنه (بدون ِ اتفاق) ولي باز با اين حال همچنان منتظر يه جرقه ست كه مثل آتيش زير خاكستر بلند بشه و خواسته ي خودش رو فرياد بزنه. تفنگي كه به كسايي كه روياي پرواز و آزادي داشتن و جونشون رو براي اين وجب خاك دادن افتخار ميكنه (مثه يه مرد گريه ميكنه) و براي روح آن ها گريه سر ميده.
همچنان بعد از گذشت اين همه سال، رسيدن به آزادي ِ مطلق ذهن من رو مشغول ميكنه(وسوسه ي آزادي). خيلي وقته كه دارم مي بينم چه اتفاقات ِ بدي داره ميافته و جنگ هاي حكومتي و سياسي به ضرر همه داره تموم ميشه(بوي خون) و من ميخوام كه ديگه خودمو به خواب نزنم و از اسطوره ها و شهيدهاي در راه آزادي الگو بگيرم (آخرين ارثيه اجدادي)
كشور من پر از اسطوره هاي و مبارزان ِ سياسي هست كه ميشه راه اون ها رو پيش گرفت و من ميتونم در زمانه ي خودم با جسارت و مغرورانه به مانند يك رهبر قوي، سينه ي خودمو ستبر كنم و مقابل مخالفان آزادي ايستادگي كنم
(توی خونه روی دیوار یه تفنگه سرپُره
منم آخرین گوزنی که گلوله میخوره)
در حال حاضر 6 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 6 مهمان ها)