امشب تمام گذشته ام را ورق زدم
جز لحظه های سیاه ، لحظه های داغ و پرالتهاب بی قراری
دلتنگی افسرده ، خاموشی ، سکوت
اشک ، سوختن چیزی نیافتم
نفرین به بودن وقتی با درد همراه است
امشب تمام گذشته ام را ورق زدم
جز لحظه های سیاه ، لحظه های داغ و پرالتهاب بی قراری
دلتنگی افسرده ، خاموشی ، سکوت
اشک ، سوختن چیزی نیافتم
نفرین به بودن وقتی با درد همراه است
بچه شش ساله رو دیدم با موبایلش با دوستش حرف میزد:
تو فردا نمیای مهد؟؟من حتما میرم راستی اون یکی خطم رو پاک کن این شماره رو سیو کن!!!!![]()
خود صاحب مک دونالد بیاد ایران شبا تغییر چهره میده میره فلافل فروشی سلف سرویس ، با اشک 8 تا قرص جا میده تو یه نون
هیچکی مثل موسیقی آدم رو درک نمیکنه..هیچکی
این فیلم خارجیارو دیدین؟
بچه که خوابش میبره مادرش میاد آروم یه پتو میکشه روش
یه بوس کوچولوش میکنه میره…
حالا من که خوابم میبرد مادرم یه لحاف کرسیه ۲۰۰ کیلویو
از ارتفاع ۲متری زارت مینداخت روم
پشت بندشم بابام که مثلا حواسش نبود پامو لقد میکرد
بعد که من مثل جن زده ها میپریدم!
دوتائی با هم میخندیدن میگفتن : پدر سوخته الکی خودشو به خواب زده بود!
![]()
در حال حاضر 5 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 5 مهمان ها)