نوید ارشد چی شد؟ احتمال قبولی کدوم شهر رو میدی؟
اگه این شوهرخالهِ میذاشت خوش بگذره
کلا آدم نکبتیِ یه سری هم رفته بودیم بوشهر وسواس داره رستوران اینا نمیره دلمون میخواست بریم قلیه ماهی بوشهری بخوریم بخاطر خودشُ بچه های نکبت ترش برد نشوندمون توی برق افتاب پارک ساحلی بوشهر کنسرو بادمجون و لوبیا خوردیم
باز یه سال باهم رفته بودیم مشهد یه خونه گرفتیم یه هفته دو خانواده توی یه خونه بودیم حالمونُ بهم زد
دیگه بعد از اون به سنی رسیدم که با خانواده نرم سفر مخصوصا وقتی این خاله ـم اینا هم هستن
ببین راه رفتنی رو باید رفت در بستنی رو باید لیسید و کیون دادنی رو هم باید داد... دیگه دیر و زود نداره
یا به قول یه دبیر فیزیک داشتیم توی دبیرستان میگفت کنکور یه کاسه گـ*ـهِ که مجبوری بخوریش... میتونید انگشت انگشت بخورید میتونید دماغتونُ بگیرید سر بکشید تموم شه... این حرفشُ میشه به تمامی مراحل زندگی تعمیم داد کاملا باهاش موافقم![]()
یه لیوان شربت تلفیقی بزنیم و دیگه چراغ خاموش و با نور مانیتور در کنارتون باشیم تا خوابمون ببره...
عقیم دشت بی حاصل دلم وای دلم وای...![]()
در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 3 مهمان ها)