فقط می خواستم شکل خودم باشم![]()
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
تو پاساژا دقت كردي
بعضي مردا دست خانومشونو ميگيرن...
چون اگه دستشو ول كنن خريد ميكنن
رمانتيك بنظر ميرسه ولي در حقيقت اقتصاد مقاومتيه!
پش باید از این به بعد باهات به زبون مادریمون حرف بزنم تا زبون تو هم روان بشه
این شتریه که روی هر پسری میخوابه چه بخوای چه نخوای
موقعی که من خودم رفتم مادرم روز اول یادمه بدجور حالش گرفته بود ولی به مرور زمان به این وضعیت عادت کرد درسته کلا وقت تلف کردن و موفت 2سال از عمر جوان میگیره ولی همش هم بد نیست خاطرات خوب هم داره و البته بعضی چیزهای بدرد بخور هم یاد میگیری از جمله نظم و صبح زود بیدار شدن و اطاعت پذیری
اينكه بعد از خواستگاري يه نشون ميخرن براي عروس
يه چيز تو مايه هاي بيعانه س، كه يعني اين دخترتونو واسه ما نگه داريد ميريم يه دوري ميزنيم اگه چيز بهتري پيدا نكرديم، ميايم ميبريمش...!!
این دیالوگ دکتر هاوس توی قسمت آخر حرف نداشت
دكتر هاوس(با فرياد):زندگي درده......منم هروز صبح با درد از خواب بلند میشم.....ميدوني چندبار تا حالا خواستم كه نا اميد بشم و كلك خودمو بكنم..........ولي نه اين مسؤليته انسانيمونه كه بادرد كنار بياييم و زنده بمونيم.
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
ما بریم عروسی دوستان فعلا بای![]()
در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 3 مهمان ها)