نوشته اصلی توسط ehsan1361
اسرار دربار مینا میتی کومان به فاک اعظم دادن رفت کجای کاری
اسرار دربار مینا میتی کومان به فاک اعظم دادن رفت کجای کاری
نه دیگه به درد نمیخوره فعلا که بیکاره من زن بیکار نمی خوام
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
ای بابا ، ای بابا ...
دشمنت شرمنده ، اینجور چیزا درست میشه مهم سلامتیه
حالا پاشو برو یه آبی به سر و کـــ.ونت بزن بعد برو کنار دماسنجتون شلوارتو بکش پایین یکم بخندیم فضا عوض شه
عالی بود صابر یه سلفی بگیره فقط اون قسمت قرمز رنگ تو سلفی نمود داشته باشه
آره... تموم شد درستش کردم فقط مونده زه در رو بچسبونمنوید بابا جان چی شده ؟تصادف ؟
اوضاع خیلی خرابه4-5 سال پیش همرا پسرداییم رفتیم یکی از این ادارات دولتی واسه استخدام هر دوتامون لیسانس بودیم با معاون داشتیم حرف میزدیم تازه یکی هم سفارشمون کرده بود برگشت معاون رک پوست کنده گفت تو این یه هفته بیش از 400 نفر امدن حتی یکیش دکتری داشت میگفت ابدارچی نمیخواین من بیام گفت شما هم به فکر یه کار دیگه باشین
من الان 2 ماه خودم بیکارم دارم دیونه میشم اعصاب واسم نمونده تف تو این مملکت
همه منتظرن تحریما رو بردارن یه فرجی بشه ! حداقل 2 سال دیگه
همه تعدیل نیرو دارن تو این وضعیت ، استخدامی فقط پارتی میخواد همین ! خودم با پارتی رفتم سر ِ کار وگرنه الان مثه رفیقم تو عسلویه داشتم زجر میکشیدم
نه حوصله خزعبلاتتُ نداشتمنوید تو که پست های دیشبو نخوندی
وقتی دادم گردنت را بدنت جدا کنند قدرت امپراطوری مرا خواهی دید
اسرار دربار مینا میتی کومان به فاک اعظم دادن رفت کجای کاری
ای باباآره... تموم شد درستش کردم فقط مونده زه در رو بچسبونمخوب تعریف کن از چگونگی وقوع تصادف
عزیز من به داشته هات قانع باش تا امید پروردگار شامل حالت بشه ناشکری نکن زن خانه دار هم خوب نعمتیه ایشون هم هنری دارن که فردایی حتما سرکار خواهند رفت وشما طبق سابق به سرکار قبلیتون برگشته و گلنار در بغل نگه داشته تا موردی پیش بیاد تا بسوی غذای رفع حاجت مراجعت نمایید باشد که رستگار شویدنه دیگه به درد نمیخوره فعلا که بیکاره من زن بیکار نمی خوام
توام اگه منو نبری سر کار باید برم توی بیابون زجر بکشم
در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
