امین داشت ترقه بازی میکرد ترقه میفته تو شورتش میترکه!!
یکی بهش میگه عمو چی شد؟؟؟
بغض ميکنه و ميگه
عمو دیگه عمه شد!!!
هرچی که داشت کنده شد
امین داشت ترقه بازی میکرد ترقه میفته تو شورتش میترکه!!
یکی بهش میگه عمو چی شد؟؟؟
بغض ميکنه و ميگه
عمو دیگه عمه شد!!!
هرچی که داشت کنده شد
مروز دختره همسایمون اومد خونمون
پیشنهاد بی شرمانه داد
منم دست رد زدم ب سینش
.
.
.
.
.
.
.
دیدم نرمه!!
قبول کردم.![]()
ﺩﻳﺸﺐ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﺷﺎﻡ ﺭﻓﺘﻴﻢ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ
ﺯﺩﻩ
ﺑﺎﺑﺖ ﺷﺎﻡ ﺩﻳﺸﺐ ﻣﻦ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﺪﻡ ؟ .
.
.
.
ﮔﻔﺘﻢ 30 ﺩﻗﻴﻘﻪ !!
.
.
.
.
.
.
ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﺩﻳﮕﻪ ﭼﺮﺍ ﺟﻮﺍﺑﻤﻮ ﻧﻤﻴﺪﻩ
ﺧﻮ ﻫﻤﻪ ﭼﻲ ﻛﻪ ﭘﻮﻝ ﻧﻴﺴﺖ!!!! ﻭﺍﻻ ..![]()
دختره نوشته:
تو نباشی دلم که هیچ...
کو.نم هم تنگ میشود...
صداقتش داغونم کرده...
داغوووووووون!
بازوانت را به مستی حلقه کن بر گردنم
تا بلرزد زیر بازوان سیمینت تنم ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
يه شب ، داشتم ميخوابيدم که يهو يه پشه اومد صاف نشست
رو دماغم !
يه نيگا بهش انداختمو گفتم : سلام
گفت : عليک ..
گفتم : چيه؟
گفت: ميخوام نيشت بزنم
گفتم : بيخيال ... اين دفه رو کوتا بيا
گفت: تو بميري راه نداره . گشنمه .
گفتم : الان ميتونم با مشتم لهت کنم .
گفت : خودتم ميدوني که تا بياي بزني جا خالي دادمو مشتت ميخوره وسط دماغت !
....
به نظر حرفش منطقي ميومد !
گفتم : خيلي پستي
..ي دفه آهي بلند از ته دلش کشيد و ساکت شد ...
گفتم چي شد؟؟
گفت : حاضري ؟
گفتم: تا جوابمو ندي نميذارم بزني ...
وقتي اصرارمو ديد . دستمو گرفت و گفت : دنبالم بيا
گفتم کجا؟؟؟
گفت: مگه نميخاي جواب سوالتو بدوني ؟پس هيچ نگوو و دنبالم بيا
...ازجام بلند شدم و باهمديگه راه افتاديم و رفتيم رفتيم و بازهم رفتيم...
گفت: هنوزم اصرار داري بدوني يا همينجا کارو تموم کنم ؟؟
گفتم : اينهمه راه اومدم تا جواب سوالمو بگيرم ... بريم
يهو يه لبخند زد و با دست زد به پشتم و گفت: اين پشتکارته که
منو کشته !
راستش از شما چه پنهون ،يه جورايي ازش خوشم اومده بود .
به اين فکر ميکردم که اونقدا هم بچه بدي نيس !
تو اين فکرا بودم که يهو گفت : آهاااي پسر .ريسيديم !
گفتم : خب
گفت :خب که خب .
گفتم : زهر مااار ..پس جواب سوالم چي شد؟؟
يهو ديدم اشک تو چشماش حلقه زد و سرشو انداخت پايين !
گفتم :چيه ؟
گفت : اين سوراخو که ميبيني توش زنو بچم زندگي ميکنه !
اونشبي که يه پيف پاف خالي کردي تو اتاقت يادت مياد ، لعنتي؟؟
گفتم : آرره .چطور ؟؟
گفت: زن من اونشب اومده بود تو اتاقت . ولي توئه بی معرفت با اون زهرماري
که به خوردش دادي اونو افليج کردي . الان من موندم و 70 ، 80 تا بچه قد و نيم قد و يه زن افليج !!
اونم به اين خاطرکه توئه لعنتي حاضر نبودي يه چيکه از اون خونتو به ما بدي !!
سکوت سنگيني بينمون برقرار شد !
بغضي تلخ داشت گلومو فشار ميداد . راسشو بخوايد ديگه طاقت نيووردمو زدم زير گريه ........
از فرداي اونشب ما باهم شديم عين دوتا دوست خوب .
هرشب مياد پيشمو تا دلش ميخاد ميذارم خون بخوره .
راستش خودش حد و حدودشو ميدونه و هيچوقت سواستفاده نميکنه !
حال زنشم خدارو شکر روز به روز داره بهتر و بهتر ميشه !
تا اينکه ديشب ديدم دوتايي با زنش که يه عصا زير بغلش داشت
اومدن پيشم
جاي همگي خالي ..
دوتاييشون نشستن رو دماغم و گفتن : بزنيم ؟؟
منم خنديدمو گفتم :
هرچقد دلتون ميخايد بزنيد .خوش باشيد ...
.
.
.
.
يعني تا آخر نشستي خوندي ؟ :|
واقعا
آدم انقدر بيكار :|
اولین کسی ک فهمید دانشجوها هیچی نمیشن...
..
امام خمینی بود ک گفت:
امید من ب شما دبستانی ها است.
قربون ابروهات امام، بوس بوس..
ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ ﺍﺯ ﺩﻣﺎﻍ ﻓﯿﻞ ﺍﻓﺘﺎﺩﯾﺪ !
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺷﻤﺎ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﯼ ﺑﻮﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺳﺮ ﮐ.ﯿﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩﯾﺪ!!!
ﺣﺎﻻ ﺑﺎﺯﻡ ﺧﻮﺩﺗﻮﻧﻮ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ
اولین سوال دخترا بعد یه مدت که هم دیگه رو ندیدن:
شوهر کردی ؟!!!
حالا اولین سوال پسرا بعد یه مدت که هم دیگه رو ندیدن:
عمت چه طوره ؟!!! :|
به دختره گفتن ازدواج کردی !؟
گفت نه ..
ولی به بهونه ی ازدواج زیاد کردنم !![]()
در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 3 مهمان ها)