رفتم برای خودم یه لیوان شربت موخیتو ریختم. می خواستم بگم با انقدر خارجی هستیم که خونمون موخیتو داریم فهمیدین یا با شیشه بکنمش توک.ونتون؟
هیچکی مثل موسیقی آدم رو درک نمیکنه..هیچکی
فعلا شب خوش دوستان![]()
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
تقدیم به رسول که اهدا بکند به خانم منشی :
ادامه بده به لبخند، به نگاه، به جشن
از همان حرف های ساده بزن
مثلن بگو چه روز بدی
چه غذای بی نمکی
و هوا چه گرفته ست!
ادامه بده به معجزه به حضور به عطر
و از همان کارهای ساده بکن
مثلن بیا دکمه پیرهنم را بدوز
روزنامه بخوان
یا بزن زیر آوازِ بی حوصلگیت
اما فقط ادامه بده!
این روزهای هولناک را
بی نمک، بدون دگمه، ابری
نیستی و اتفاقهای تلخ
ساده می افتند!
نیستی و ترس های کوچک
بزرگ می شوند!
و مهم نیست چند شنبه است
و مهم نیست ساعت چند است
چه احمقانه زنده ام
چه وحشیانه نیستی
چه احمقانه زنده ام
چه وحشیانه نیستی
چه عاشقانه بود عمرمان
چه زخم روزمرّه ای
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
در حال حاضر 4 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 4 مهمان ها)