صفحه 942 از 3874 نخستنخست ... 442842892932940941942943944952992104214421942 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 9,411 به 9,420 از 38738

موضوع: ××× بـــــا جــنبـه هـــا ×××

  1. #9411
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    21,766
    تشکر
    386
    تشکر شده : 19,155
    نقل قول نوشته اصلی توسط Rasool24 نمایش پست ها
    مگه میخوام سخنرانی توی سمینار انجام بدم که جلو آینه تمرین کنم
    اون بخش لب و لوچه رو گفتم تمریک کن
    هیچکی مثل موسیقی آدم رو درک نمیکنه..هیچکی


  2. کاربر مقابل از Peyman عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  3. #9412
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    15,864
    تشکر
    7,059
    تشکر شده : 8,740
    نقل قول نوشته اصلی توسط MrCrow نمایش پست ها
    راه آخر هم اینه که بری واسش اینو بخونی :

    من از تو یه بارم محبت ندیدم
    تو شاید ندونی که من چی کشیدم
    ***
    من اونقدر غریبم گه گفتم نداره
    تو خوش باش عزیزم تو و من نداره

    نـــــــــــــــــــــه این شعر آخر نا امیدیه
    تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
    تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد


  4. کاربر مقابل از R A S O O L عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  5. #9413
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    15,864
    تشکر
    7,059
    تشکر شده : 8,740
    نقل قول نوشته اصلی توسط Peyman نمایش پست ها
    اون بخش لب و لوچه رو گفتم تمریک کن
    اون که مشکلی نیست باو استادم
    تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
    تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد


  6. کاربر مقابل از R A S O O L عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  7. #9414
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    35,920
    تشکر
    13,137
    تشکر شده : 22,291
    نقل قول نوشته اصلی توسط Rasool24 نمایش پست ها
    نـــــــــــــــــــــه این شعر آخر نا امیدیه
    این آخر یک سفر پس دادن خاطره ها

    ته عشق اجاره ای آه بلند بیصداست

    نگران باش حل نمیشه
    یکی هم بود
    که پنجره جمع می‌کرد
    تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...


  8. کاربر مقابل از Milik عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  9. #9415
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    21,766
    تشکر
    386
    تشکر شده : 19,155
    نقل قول نوشته اصلی توسط Rasool24 نمایش پست ها
    نـــــــــــــــــــــه این شعر آخر نا امیدیه
    بخون : یه دست داد بابا دمش گرم ....
    اینو بخونی برنامه ی دفعه ی بعد رو هم میچینه
    هیچکی مثل موسیقی آدم رو درک نمیکنه..هیچکی


  10. کاربر مقابل از Peyman عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  11. #9416
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    15,864
    تشکر
    7,059
    تشکر شده : 8,740
    نقل قول نوشته اصلی توسط Peyman نمایش پست ها
    بخون : یه دست داد بابا دمش گرم ....
    اینو بخونی برنامه ی دفعه ی بعد رو هم میچینه
    تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
    تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد


  12. کاربر مقابل از R A S O O L عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  13. #9417
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    21,766
    تشکر
    386
    تشکر شده : 19,155
    رفتم برای خودم یه لیوان شربت موخیتو ریختم. می خواستم بگم با انقدر خارجی هستیم که خونمون موخیتو داریم فهمیدین یا با شیشه بکنمش توک.ونتون؟
    هیچکی مثل موسیقی آدم رو درک نمیکنه..هیچکی


  14. 3 کاربر مقابل از Peyman عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  15. #9418
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    15,864
    تشکر
    7,059
    تشکر شده : 8,740
    نقل قول نوشته اصلی توسط MrCrow نمایش پست ها


    این آخر یک سفر پس دادن خاطره ها

    ته عشق اجاره ای آه بلند بیصداست

    نگران باش حل نمیشه

    دنیا برای من بدون خانم منشی یه انفرادیه
    تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
    تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد


  16. کاربر مقابل از R A S O O L عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  17. #9419
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    15,864
    تشکر
    7,059
    تشکر شده : 8,740
    فعلا شب خوش دوستان
    تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
    تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد


  18. 2 کاربر مقابل از R A S O O L عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  19. #9420
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    35,920
    تشکر
    13,137
    تشکر شده : 22,291
    نقل قول نوشته اصلی توسط Rasool24 نمایش پست ها
    دنیا برای من بدون خانم منشی یه انفرادیه
    تقدیم به رسول که اهدا بکند به خانم منشی :


    ادامه بده به لبخند، به نگاه، به جشن
    از همان حرف های ساده بزن
    مثلن بگو چه روز بدی
    چه غذای بی نمکی
    و هوا چه گرفته ست!
    ادامه بده به معجزه به حضور به عطر
    و از همان کارهای ساده بکن
    مثلن بیا دکمه پیرهنم را بدوز
    روزنامه بخوان
    یا بزن زیر آوازِ بی حوصلگیت
    اما فقط ادامه بده!
    این روزهای هولناک را
    بی نمک، بدون دگمه، ابری
    نیستی و اتفاقهای تلخ
    ساده می افتند!
    نیستی و ترس های کوچک
    بزرگ می شوند!
    و مهم نیست چند شنبه است
    و مهم نیست ساعت چند است
    چه احمقانه زنده ام
    چه وحشیانه نیستی
    چه احمقانه زنده ام
    چه وحشیانه نیستی
    چه عاشقانه بود عمرمان
    چه زخم روزمرّه ای
    یکی هم بود
    که پنجره جمع می‌کرد
    تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...


  20. کاربر مقابل از Milik عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


صفحه 942 از 3874 نخستنخست ... 442842892932940941942943944952992104214421942 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 4 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 4 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •