صفحه 1282 از 3874 نخستنخست ... 2827821182123212721280128112821283128412921332138217822282 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 12,811 به 12,820 از 38738

موضوع: ××× بـــــا جــنبـه هـــا ×××

  1. #12811
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    21,766
    تشکر
    386
    تشکر شده : 19,155
    نقل قول نوشته اصلی توسط rebasss نمایش پست ها


    خداییش الان نباید چس ناله کنم ، سه ساعته دارم نقل میگیرم ، عاقا نمیخواین یه دسته بیارین واسم عزاداری بکنین؟
    قرار بود بعد از نماز مغرب و عشا و صرف افطاری یه دسته ی عزاداری به سمت بالا محله راه بیافته که فعلا مینا خانم اجازشو نمیده ، حالا قراره 5+1 بیان با مینا خانم صحبت کنن ببینن میتونن اجازه ی چس ناله و دسته های عزاداری رو بگیرن ازش یا نه
    هیچکی مثل موسیقی آدم رو درک نمیکنه..هیچکی


  2. 3 کاربر مقابل از Peyman عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  3. #12812
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    نوشته ها
    1,362
    تشکر
    6,883
    تشکر شده : 5,207



    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]



  4. 3 کاربر مقابل از MaSiHa عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  5. #12813
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    35,920
    تشکر
    13,137
    تشکر شده : 22,291
    تویی تنها که می خوانی
    تویی تنها که می خوانی ، که می خوانی ، که می خوانی
    رثای ِ قتل ِ عام و خون ِ پامال ِ تبار ِ آن شهیدان را

    تویی تنها که می فهمی
    تویی تنها که می فهمی ، تویی تنها که می فهمی ، که می فهمی ، که می فهمی
    زبان و رمز ِ آواز ِ چگور ِ نا امیدان را
    زبان و رمز ِ آواز ِ چگور ِ نا امیدان را

    چنین بیدار و دریاوار ، تویی تنها که می خوانی
    تویی تنها که می خوانی ، چنین بیدار و دریاوار
    تویی تنها که می خوانی ، که می خوانی
    تویی تنها که می فهمی

    زبان و رمز ِ آواز ِ چگور ِ نا امیدان را
    تویی تنها که می فهمی
    زبان و رمز ِ آواز ِ چگور ِ نا امیدان را
    ویرایش توسط Milik : 07-10-2015 در ساعت 08:58 PM
    یکی هم بود
    که پنجره جمع می‌کرد
    تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...


  6. 4 کاربر مقابل از Milik عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  7. #12814
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    35,920
    تشکر
    13,137
    تشکر شده : 22,291
    با این غروب از غم سبز چمن بگو
    با این غروب از غم سبز چمن بگو
    اندوه سبزه های پریشان به من بگو

    اندیشه های سوختهﻯ ارغوان ببین
    رمز خیال سوختگان بی سخن بگو

    شوق جوانه رفت ، شوق جوانه رفت زِ یاد درخت پیر
    ای باد نوبهار ، ای باد نوبهار زِ عهد کهن بگو

    از ساقیان بزم طربخانهﻯ صبوح
    از ساقیان بزم طربخانهﻯ صبوح
    با خامُشان غمزده ی انجمن بگو

    زان مژده گو که صد گل سوری به سینه داشت
    وین موج خون ، وین موج خون که می زندش در دهن بگو

    سرو شکسته نقش دل ما بر آب زد
    سرو شکسته نقش دل ما بر آب زد
    این ماجرا به اینه ی دل شکن بگو

    آن آب رفته باز نیاید به جوی خشک
    با چشم تر ز تشنگی یاسمن بگو

    آن سرخ و سبز سایه بنفش و کبود شد
    سرو سیاه من زِ غروب چمن بگو
    زِ غروب چمن بگو
    زِ غروب چمن بگو
    یکی هم بود
    که پنجره جمع می‌کرد
    تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...


  8. 4 کاربر مقابل از Milik عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  9. #12815
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نوشته ها
    15,317
    تشکر
    157
    تشکر شده : 6,648

  10. 4 کاربر مقابل از special عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  11. #12816
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نوشته ها
    15,317
    تشکر
    157
    تشکر شده : 6,648

  12. 5 کاربر مقابل از special عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  13. #12817
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    35,920
    تشکر
    13,137
    تشکر شده : 22,291
    موجها خوابیده اند آرام و رام
    طبل توفان از نوا افتاده است.
    چشمه های شعله ور خشکیده اند،
    آبها از آساب افتاده است.
    در مزار آباد شهر بی تپش
    وای مرغی هم نمی آید به گوش
    دردمندان بی خروش و بی فغان
    خشمناکان بی فغان و بی خروش.
    آه ها در سینه ها گم کرده راه،
    مرغکان سرشان بزیر بالها.
    در سکوت جاودان مدفون شده ست
    هرچه غوغا بود قیل و قالها.
    ابها از آسیاب افتاده است،
    دارها برچیده، خونها شسته اند.
    جای رنج و خشم و عصیان بوته ها
    پشکُبنهای پلیدی رُسته اند...
    خانه خالی بود و خوان بی آب و نان.
    وآنچه بود آش دهن سوزی نبود.
    این شب ست؟ آری، شبی بس هولناک؛
    لیک پشت تپه هم روزی نبود.
    باز ما ماندیم و شهر بی تپش
    وآنچه کفتارست و گرگ و روبه ست.
    گاه می گویم فغانی برکشم،
    باز می بینم صدایم کوته است...
    آبها از آسیاب افتاده؛ لیک
    باز ما ماندیم و خوان این و آن.
    میهمان باده و افیون و بینگ
    از عطای دشمنان و دوستان...
    در شگفت از این غبار بی سوار
    خشمگین، ما ناشریفان مانده ایم.
    آبها از آسیاب افتاد؛ لیک
    باز ما با موج و توفان مانده ایم.
    هرکه آمد بار خود را بست و رفت.
    ما همان بدبخت و خوار و بی نصیب.
    زان چه حاصل، جز دروغ و جز دروغ؟
    زین چه حاصل، جز فریب و جز فریب؟
    باز می گویند: فردای دگر
    صبر کن تا دیگری پیدا شود.
    کاوه ای پیدا نخواهد شد، امید!
    کاشکی اسکندری پیدا شود...
    ویرایش توسط Milik : 07-10-2015 در ساعت 09:22 PM
    یکی هم بود
    که پنجره جمع می‌کرد
    تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...


  14. 3 کاربر مقابل از Milik عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  15. #12818
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نوشته ها
    15,317
    تشکر
    157
    تشکر شده : 6,648

  16. 3 کاربر مقابل از special عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  17. #12819
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نوشته ها
    15,317
    تشکر
    157
    تشکر شده : 6,648

  18. 5 کاربر مقابل از special عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  19. #12820
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نوشته ها
    15,317
    تشکر
    157
    تشکر شده : 6,648

  20. 4 کاربر مقابل از special عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


صفحه 1282 از 3874 نخستنخست ... 2827821182123212721280128112821283128412921332138217822282 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 6 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 6 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •