صفحه 3998 از 4119 نخستنخست ... 2998349838983948398839963997399839994000400840484098 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 39,971 به 39,980 از 41186

موضوع: شادمهر عقیلی | آهنگ دست من نیست منتشر شد ...

  1. #39971
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    نوشته ها
    34,586
    تشکر
    1,171
    تشکر شده : 8,109
    من زمانی که موسیقی رو دنبال میکردم زیاد پیگیرش بودم نمیدونم به خاطر شور و حالش بود یا هر چیز دیگه ... اگه تعریف از خود نباشه استعداد داشتم یعنی اینطور میگفتن ...(این قسمت مخصوص حملات حسین بود ...)
    میدونستی یه مدت میرفتم خونه های مردم ...؟(برای نظافت نه ها برای تدریس ...)

  2. کاربر مقابل از ehsan1361 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  3. #39972
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    نوشته ها
    34,586
    تشکر
    1,171
    تشکر شده : 8,109
    داستانش مفصله ... اولین بار پیش اومد ...(یعنی خرم کردن ...) گفتن احسان یکی هست نمیتونه بیاد آموزشگاه میری خونه شون و از این حرفا ... منم فک کردم طرف مشکل جسمی داره نمیتونه بیاد قبول کردم ...(البته جوان 18 ساله رو بگن تدریس با کیون میره ...) هیچی رفتم اول که منو دیدن گفتن شمایی ...؟ یه حس بدی داشت ...هیچی عین بز ایستادم تا زنگ زدن صحبت کردن تضمینم کردن فقط کم مونده بود سوء پیشینه ازم بخوان ... بعد دیدم دختره اومد از من سالم تر اونجا فهمیدم تو دام افتادم ... 11 ساله ش خجالتی کم حرف ... هیچی دیگه منم جوگیر شروع کردم ... خونه های بعدی از راه رسیدن و منم پیک موتوری طور میرفتم تا یه سال و خورده ای که ناگهان نمیدونم از کجا ماجرا به گوش بابام رسید و قیامتی به نام خونه ی ما به پا شد ...ینی بابام جوری میگفت آبروی ما رو بردی که حس همون نظافتچی بهم دست داد ... منم پیله کرده بودم دهنم مزه کرده بود بعدشم بازم یواشکی میرفتم ولی کمتر ...
    این بود انشای من ...

  4. کاربر مقابل از ehsan1361 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  5. #39973
    فعال
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    نوشته ها
    4,705
    تشکر
    963
    تشکر شده : 871
    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsan1361 نمایش پست ها
    داستانش مفصله ... اولین بار پیش اومد ...(یعنی خرم کردن ...) گفتن احسان یکی هست نمیتونه بیاد آموزشگاه میری خونه شون و از این حرفا ... منم فک کردم طرف مشکل جسمی داره نمیتونه بیاد قبول کردم ...(البته جوان 18 ساله رو بگن تدریس با کیون میره ...) هیچی رفتم اول که منو دیدن گفتن شمایی ...؟ یه حس بدی داشت ...هیچی عین بز ایستادم تا زنگ زدن صحبت کردن تضمینم کردن فقط کم مونده بود سوء پیشینه ازم بخوان ... بعد دیدم دختره اومد از من سالم تر اونجا فهمیدم تو دام افتادم ... 11 ساله ش خجالتی کم حرف ... هیچی دیگه منم جوگیر شروع کردم ... خونه های بعدی از راه رسیدن و منم پیک موتوری طور میرفتم تا یه سال و خورده ای که ناگهان نمیدونم از کجا ماجرا به گوش بابام رسید و قیامتی به نام خونه ی ما به پا شد ...ینی بابام جوری میگفت آبروی ما رو بردی که حس همون نظافتچی بهم دست داد ... منم پیله کرده بودم دهنم مزه کرده بود بعدشم بازم یواشکی میرفتم ولی کمتر ... این بود انشای من ...
    واسه کسی جوراب شلواری نبردی؟؟😂😂😁

  6. کاربر مقابل از masoud741 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  7. #39974
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نوشته ها
    21,850
    تشکر
    14,438
    تشکر شده : 9,117
    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsan1361 نمایش پست ها
    من زمانی که موسیقی رو دنبال میکردم زیاد پیگیرش بودم نمیدونم به خاطر شور و حالش بود یا هر چیز دیگه ... اگه تعریف از خود نباشه استعداد داشتم یعنی اینطور میگفتن ...(این قسمت مخصوص حملات حسین بود ...)
    میدونستی یه مدت میرفتم خونه های مردم ...؟(برای نظافت نه ها برای تدریس ...)
    من حرفی برای گفتن ندارم





  8. کاربر مقابل از MaMaTiR عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  9. #39975
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نوشته ها
    21,850
    تشکر
    14,438
    تشکر شده : 9,117
    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsan1361 نمایش پست ها
    داستانش مفصله ... اولین بار پیش اومد ...(یعنی خرم کردن ...) گفتن احسان یکی هست نمیتونه بیاد آموزشگاه میری خونه شون و از این حرفا ... منم فک کردم طرف مشکل جسمی داره نمیتونه بیاد قبول کردم ...(البته جوان 18 ساله رو بگن تدریس با کیون میره ...) هیچی رفتم اول که منو دیدن گفتن شمایی ...؟ یه حس بدی داشت ...هیچی عین بز ایستادم تا زنگ زدن صحبت کردن تضمینم کردن فقط کم مونده بود سوء پیشینه ازم بخوان ... بعد دیدم دختره اومد از من سالم تر اونجا فهمیدم تو دام افتادم ... 11 ساله ش خجالتی کم حرف ... هیچی دیگه منم جوگیر شروع کردم ... خونه های بعدی از راه رسیدن و منم پیک موتوری طور میرفتم تا یه سال و خورده ای که ناگهان نمیدونم از کجا ماجرا به گوش بابام رسید و قیامتی به نام خونه ی ما به پا شد ...ینی بابام جوری میگفت آبروی ما رو بردی که حس همون نظافتچی بهم دست داد ... منم پیله کرده بودم دهنم مزه کرده بود بعدشم بازم یواشکی میرفتم ولی کمتر ...
    این بود انشای من ...
    نکنه همینطوری ازدواج کردی





  10. کاربر مقابل از MaMaTiR عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  11. #39976
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    نوشته ها
    34,586
    تشکر
    1,171
    تشکر شده : 8,109
    نقل قول نوشته اصلی توسط MaMaTiR نمایش پست ها
    من حرفی برای گفتن ندارم
    پس چی بگم نامرد ...میگن تدریس گیتار دیگه ...نمیگن حمالی گیتار که ...حمال گیتار خصوصی ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط MaMaTiR نمایش پست ها
    نکنه همینطوری ازدواج کردی
    نه بابا ازدواج پیش اومد دیگه ... تو شهر غریب و این حرفا دیگه ...

  12. کاربر مقابل از ehsan1361 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  13. #39977
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    نوشته ها
    34,586
    تشکر
    1,171
    تشکر شده : 8,109
    نقل قول نوشته اصلی توسط masoud741 نمایش پست ها
    واسه کسی جوراب شلواری نبردی؟؟
    نه بابا پاستوریزه تر از این حرفا بودم ...

  14. کاربر مقابل از ehsan1361 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  15. #39978
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نوشته ها
    21,850
    تشکر
    14,438
    تشکر شده : 9,117
    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsan1361 نمایش پست ها
    پس چی بگم نامرد ...میگن تدریس گیتار دیگه ...نمیگن حمالی گیتار که ...حمال گیتار خصوصی ...


    نه بابا ازدواج پیش اومد دیگه ... تو شهر غریب و این حرفا دیگه ...
    تدریس توسط استاد باقری

    واقعا خیلی زجر کشیدی تو شهر غریب





  16. کاربر مقابل از MaMaTiR عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  17. #39979
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    نوشته ها
    34,586
    تشکر
    1,171
    تشکر شده : 8,109
    نقل قول نوشته اصلی توسط MaMaTiR نمایش پست ها
    تدریس توسط استاد باقری

    واقعا خیلی زجر کشیدی تو شهر غریب
    همون رفت و آمد تو جاده پی آدمو درمیاره ...

  18. #39980
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    نوشته ها
    34,586
    تشکر
    1,171
    تشکر شده : 8,109
    نقل قول نوشته اصلی توسط masoud741 نمایش پست ها
    واسه کسی جوراب شلواری نبردی؟؟
    جوراب شلواری تیم تجاوز میخواد ...مدیر برنامه میخواد ...خانه ی بزرگ میخواد ...درب مخفی میخواد ...پیانو ی بزرگ میخواد ...اوبر هم میخواد که میشه با اسنپ کارشو راه انداخت ...

  19. کاربر مقابل از ehsan1361 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


صفحه 3998 از 4119 نخستنخست ... 2998349838983948398839963997399839994000400840484098 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 10 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 10 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •