مسافر خسته من بار سفر رو بسته رفت
مسافر خسته من بار سفر رو بسته رفت
قصه ی دل کندن من از عبور یه غریبه....
باز باران
با ترانه
با گوهر های فراوان
می خورد بر بام خانه
من به پشت شيشه تنها
ايستاده :
در گذرها
رودها راه اوفتاده.
شاد و خرم
يک دوسه گنجشک پرگو
باز هر دم
می پرند اين سو و آن سو
می خورد بر شيشه و در
مشت و سيلی
آسمان امروز ديگر
نيست نيلی
فقط با تو عشقم میتونم اروم شم
رو غیر تو چشمامو میبندم
_________________________________
مث یه برگ قدیمی که میفته از رو شاخه
ما رو به روزای رفته به گذشته ها چه اخه
منو تو وارث دردیم....
لطف داری داداش
اون موقع وقتم آزاد بود زیاد خبر میگرفتم الان دیگه کمتر وقت میکنم ولی پیگیرم باز
بعدشم که دیگه ارتباطم با یه سریا قطع شد
ولی بازم عشقه این پسر دیگه اصن نمیشه بیخیالش شد
تو که نیستی تا ببینی گریه های هر شب من
بی حضور عاشق تو چه عجیبه گریه کردن
تو که نیستی تا ببینی دل آسمون شکسته
جاده تا صبح قیامت منو این پا های خسته
با عبور هر ستاره ...
چند روزه این آهنگ با من عشق بازی میکنه ...
شاهکاریه واسه خودش
نگفتی ماه تاب امشب چه زیباست
ندیدی جانم از غم ناشکیباست
چرا رفتی؟ چرا من بیقرارم
به سر سودای آغوش تو دارم
.
.
.
به یاد روز ها را سپری میکنم پدر
آقا احسان خبری نداری؟ تو ک یک ماه پیش گفتی آرمین هاشمی قراره تو اینستاگرام پست درباره ویدئو بذاره پس چی شد؟
در حال حاضر 7 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 7 مهمان ها)