
نوشته اصلی توسط
nasernew
اون اوایل که موسیقی پاپ بعد از انقلاب مجددا مجوز فعالیت گرفت و چهره های مختلفی به این عرصه اومدن اگه دقت کرده باشین البومهای مسافر و دهاتی در بین آلبومهای مجاز اون موقع یعنی نسل اولی های موسیقی پاپ بعد انقلاب در ایران ساده ترین و روان ترین شعر هارو داشت
مثلا خشایار اعتمادی تو آهنگ دلشوره این شعرو خوند :
وقتی که قلب لحظه ها بی تپش و شکسته بود
قایق طوفان زده ام خسته به گل نشسته بود
وقتی که حتی سایه ای رفیق راه من نبود
شکسته برافتادم و دستی پناه من نبود
و .......
و شادهر تو آلبوم دهاتی این شعر و خوند :
دل من به این خوشه
که یاری مثل اون داره
سر حرفش میمونه
این دیوونه تا جون داره
سر حرفش میمونه
این دیوونه تا جون داره
میخوان این دل خوشی رو ازم بگیرن
اگه اون بود نمیذاشت
میخوان آتیش بزنن به هستی من
اگه اون بود نمی ذاشت
شادمهر از همون اول اشعار ساده و روون میخوند اما تو نسل اولی های موسیقی پاپ به قول سعید شهروز حکم رونالدوی موسیقی ایران رو داشت .. مردم اگه محمد اصفهانی رو به خاطر اشعاری مثل این دوست داشتن :
بی تو چون برگ از شاخه افتادم
زرد و سرگردان در کف بادم
گرچه بی برگم گرچه بی بارم
در هوای تو بیقرارم
برگ پاییزم بی تو می ریزم
نو بهارم کن نو بهارم
شادمهر رو با اشعاری مثل آی نمیدونی دل آدم رو چه میشکونی ..... دوست داشتن
چرا؟
چون شادمهر بهترین آهنگساز و تنظیم کننده اون دوران بود و با اینکه صداش پخته نبود اما آلبوماش رکورد پرفروش ترین آلبومهای اونموقع رو زد و همه خواننده ها آرزوشون بود شادمهر فقط یه آهن براشون بسازه تا به چشم بیان
این شعرای ساده شادمهر چیز جدیدی نیست و درسته هزار برابر از شعرای آرش محرابی بهتر بودن اما همیشه ساده بودن و روان ... و این آهنگای شادمهر بود که باعث شنیده شدن ترانه هاش میشد