☺ تاپیک شادی ☺ : جملات کوتاه + ترول + پیامک و سرگرمی + آپدیت

[rebasss]

ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ ﮔﻮﺷﻴﻮ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﻴﮕﻢ ::
ﺍﻟﻮﻭ !!
ﮔﻔﺖ : ﺳﻼﻡ ﺑﻌﺪ ﻗﻄﻊ ﻛﺮﺩ ..
ﺍﺱ ﺩﺍﺩ ﮔﻔﺖ : ﺑﻪ ﻗﺮﺍﻥ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮔﺮﻓﺘﻢ !
ﮔﻔﺘﻢ : ﺍﻭﻛﻲ ﭘﻴﺶ ﻣﻴﺎﺩ ﺩﻳﮕﻪ ......
ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﻣﺰﺍﺣﻢ
ﻧﺸﻮ ،،،
ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﻲ ﺷﺪ ﺩﻳﮕﻪ ﺗﻤﻮﻣﺶ ﻛﻦ ﻟﻄﻔﺎً - ﻣﻦ
ﺩﻭﺳﺖ ﭘﺴﺮ ﺩﺍﺭﻡ .....!!!
٥ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺱ ﺩﺍﺩ : ﺷﻤﺎﺭﻣﻮ ﭘﺎﻙ ﻛﻦ
ﻟﻄﻔﺎً ...
٧ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺱ ﺩﺍﺩ : ﭘﺎﻙ ﻛﺮﺩﻱ ؟؟ !!!
٩ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺱ ﺩﺍﺩ : ﺍﻟﻮﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭ
ﻭﻭ؟؟؟؟؟
١١ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺱ ﺩﺍﺩ : ﻛﻮﻭﻭﻭﺷﻲ ؟؟؟
١٣ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺱ ﺩﺍﺩ : ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﻻﻥ
ﺷﻤﺎﺭﺗﻮ ﻣﻴﺪﻡ ﺩﻭﺳﺖ ﭘﺴﺮﻡ ﺣﺎﻟﺘﻮ ﺑﮕﻴﺮﻩ ...
١٥ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺑﻌﺪ : ﺧﺪﺍﻳﻴﺶ ﺍﺫﻳﺘﻢ ﻧﻜﻦ !!!
١٧ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺑﻌﺪ : ﺩﺍﺩﺍﺷﻢ ﻻﺗﻪ ﻫﺎ ﻣﻴﺪﻡ
ﺑﻜﺸﺘﺖ ...!
١٩ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺑﻌﺪ : ﺧﻮﺩﺗﻮ ﺍﺫﻳﺖ ﻧﻜﻦ .....
٢١ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺑﻌﺪ : ﻋﺸﻘﻢ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﺪﻩ ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ
ﺑﺨﺪﺍ !!!!..

[rebasss]

باز هم لرستان و باز حماسه ای دیگر!
آخرين فتوای علمای لر:*"غيبت گناه نيست"*اگر گناه بود،امام زمان غيبت نمی کرد!

[rebasss]

ﻏﻤﮕﯿﻨﻢ …!
ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﮐﻪ ….
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺯ ﺍﺭﺍﯾﺸﮕﺎﻩ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﻭ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻪ ﺍﺑﺮﻭﻫﺎﯼ
ﭘﺴﺮﺵ ﺍﺯ ﺍﺑﺮﻭﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﻗﺸﻨﮕﺘﺮﻩ

[Changed]

رفتم دنبالِ خواهرم از دانشگاه بيارمش
برگشتنه گشت بهمون گير داده ، ميگه خانوم كى باشن؟
منم با حالت عصبانى ميگم خواهرمه! مشكلى هست؟
بعد يهو خواهرم ميگه :
جناب سروان دروغ ميگه !!!
دوست دخترشم ؟؟؟؟
ميگم دروغ ميگه به خدا جناب سروان ؟
يارو هم مدارك ماشينُ گرفت گفت بيا كلانترى معلوم ميشه!!
به خواهرم ميگم مرض دارى مگه!!!!
ميگه بريم كلانترى بعد بابا اينا بيان دنبالمون مامورِ ضايع بشه يه ذره بخنديم؟؟؟
عجب خواهر خل و چله داریم بخدا

چ خواهر ** خلی
خدا رو شکر ما نداریم

[rebasss]

مجري: تو خجالت نميکشي معدلت 15 شده؟
پسرعمه: نه!
مجري: ميدوني بچه ي آقاي اکبري بيست شده؟
پسرعمه: ميدوني آقاي اکبري واس بچه ش پلي استيشن خريده؟
مجري: چه ربطي داره!؟
پسرعمه: هروقت شما عين آقاي اکبري شدي منم عين بچه ش ميشم!
مجري: خب من اونقدر پول ندارم!
پسرعمه: منم اونقدر مخ ندارم!
مجري: يني من اگه واس تو پلي استيشن بخرم درس ميخوني!؟
پسرعمه: آدم وقتي پلي استيشن داره مگه خله بشينه درس بخونه!؟
مجري: بچه ي آقاي اکبري که هم پلي استيشن داره هم درس ميخونه!
پسرعمه: آها...حالا فهميدي اين بچه خله!؟ پس انقدر سرکوفتشو به من نزن!

[rebasss]

چ خواهر ** خلی
خدا رو شکر ما نداریم

از یه دنیا محبته بی انتظار و بی منت محرومی

[rebasss]

ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﻮﯼ ﮐﺎﻓﻪ ﺗﺮﯾﺎ ﮐﺎﭘﻮﭼﯿﻨﻮ
ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ، ﭘﺴﺮﯼ ﺍﻭﻣﺪ ﯾﻪ ﮐﺎﻏﺬ ﺗﺎﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ
ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰﺵ ﻭﺭﻓﺖ ! ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﮐﻠﻨﺠﺎﺭ ﺭﻓﺖ ﮐﻪ ﮐﺎﻏﺬﻭ ﺑﺮﺩﺍﺭﻩ ﯾﺎ ﻧﻪ ؛ ﺁﺧﺮ ﺍﻭﻥ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻻﯼ ﺩﻓﺘﺮﺵ ....
ﺷﺐ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻗﺶ ﺍﺯ ﺧﻮﺩش ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ
ﭘﺴﺮ ﻣﯿﺘﻮﻧﻪ ﺁﻏﺎﺯ ﺭﺍﻩ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺑﺎﺷﻪ ﯾﺎ ﺷﺎﯾﺪ
ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ ? ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺩﻝ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺯﺩ ﮐﺎﻏﺬ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﺑﺎ ﮐﻤﺎﻝ ﺗﻌﺠﺐ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﮐﺎﻏﺬ ﺑﺎ ﺧﻂ ﺯﯾﺒﺎ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ :
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﮐﺎﭘﻮﭼﯿﻨﻮ ﺭﻭ ﺑﺎ ﻧﯽ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﻥ ﺑﺰﻏﺎﻟﻪ ...

[rebasss]

ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﯾﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺍﺳﻤﻪ ﺍﺣﻤﺪﯼ ﻧﮋﺍﺩ ﻣﯿﺮﻩ ﺗﻮ
ﮐﺘﺎﺏ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﻣﯿﺮﻡ. ﺑﺎﻭﺭﺗﻮﻥ
ﻣﯿﺸﻪ ؟

[rebasss]

دختره با پسرا توپ بازی میکرد. پسرا هی توپ رو مینداختن بالای درخت که دختره بره بیاره.
مادرش متوجه شد و به دخترش گفت:احمق اینا عمدا اینکارو میکنن که شورتت رو ببینن. دختره گفت: ناراحت نباش مامان خودم میدونستم واسه همینم شورتم رو درآوردم گذاشتم توجیبم که نبینن!!!!

[rebasss]

به یارو میگن با زنت تفاهم داری؟
میگه آره جفتمون حالمون از هم بهم میخوره