[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
ﺳﺮ ﮐﻼﺱ ﻳﮑﻲ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﻫﺎ،
ﺗﺎ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺭﻭﺷﻮ ﻣﻴﮑﺮﺩ ﺍﻭﻥ ﻭﺭ،
ﺳﻮﺕ میزد!
😛😛😛
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻳﻪ ﻧﻴﻢ ﺳﺎﻋﺘﻲ ﺑﻮﺩ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﻳﻦ ﮐﺎﺭﻭ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﻴﺪﺍﺩ ﺍﻭﻧﻢ ﺗﻮ ﻳﻪ ﮐﻼﺱ ﻣﺨﺘﻠﻂ ! ﻓﮏ ﮐﻦ !!
ﻳﻬﻮ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮔﻔﺖ:
ﻣﻴﺨﻮﺍﻡ ﺑﺮﺍﺗﻮﻥ ﻳﻪ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﮐﻨﻢ!
ﮔﻔﺖ : ﻭﻗﺘﻲ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﺑﻮﺩﻡ،
ﺑﺎ ﻳﮑﻲ ﺍﺯ ﻫﻤﮑﻼﺳﻲ ﻫﺎﻱ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﻭﺱ ﺷﺪﻡ!
👥👥👥
ﻳﻪ ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﻮﺩﻳﻢ .
ﺷﺒﻲ ﮐﻪ ﺩﻳﮕﻪ ﻓﺎﺭﻍ ﺍﻟﺘﺤﺼﻴﻞ ﺷﺪﻳﻢ،
ﺗﺎ ﺻﺒﺤﺶ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﻮﺩﻳﻢ ...
ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺷﺐ ﺷﺶ ﻣﺎﻩ ﮔﺬﺷﺖ.
ﻳﻪ ﺭﻭﺯ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﮔﻔﺖ ﻓﻼﻧﻲ ﻣﻦ ﺍﺯﺕ ﺣﺎﻣﻠﻪ ﺍﻡ!!!
ﺑﻌﺪ ﮐﻠﻲ ﺟﺮﻭ ﺑﺤﺚ،
ﺑﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺎﺷﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﭽﻤﻮ ﺑﺒﻴﻨﻢ ...
ﺍﻭﻧﻢ ﮔﻔﺖ ﻧﻪ!
ﻧﻤﻴﺰﺍﺭﻡ ﺩﺳﺘﺖ ﺑﺶ ﺑﺮﺳﻪ!!!
ﻓﻘﻂ ﻭﻗﺘﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪ،
ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﺷﺪ،
ﺑﻬﺶ ﻣﻴﮕﻢ ﺑﻴﺎﺩ ﺳﺮ ﮐﻼﺳﺎﺕ،
ﺑﺮﺍﺕ ﺳﻮﺕ ﺑﺰﻧﻪ!!!
ﺁﻗﺎ ﺍﻳﻨﻮ ﮐﻪ ﮔﻔﺖ،
ﮐﻼﺱ ﻣﻨﻔﺠﺮ ﺷﺪ ...
ﺍﻭﻥ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻫﻢ ﺩﯾﮕﻪ ﺳﺮ ﮐﻼﺱ ﭘﯿﺪﺍﺵ ﻧﺸد!!
چقدر مودبانه گفت مادرتو گاییدم
آیا می دانستید دخترااااا خیلی حساس و شکننده هستند ؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
الکی مثلا من جانور شناسم
دختر همسایمون بهم زنگ زده میگه:چرا adsl من نمیره تو اینترنت؟ بهش میگم کدوم چراغا روشنه؟میگه: چراغ اتاقم و مهتابی اشپزخونه ...
تازه فهمیدم چرا خواستگار نداره
در حال حاضر 6 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 6 مهمان ها)