صفحه 2707 از 3602 نخستنخست ... 17072207260726572697270527062707270827092717275728073207 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 27,061 به 27,070 از 36012

موضوع: ☺ تاپیک شادی ☺ : جملات کوتاه + ترول + پیامک و سرگرمی + آپدیت

  1. #27061
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    نوشته ها
    1,536
    تشکر
    19
    تشکر شده : 7,932
    روزی مریدی از شیخ پرسید یا شیخ تفاوت مگس و پلنگ در چیست؟
    شیخ از این تضاد همی جفت کردندی و دست بر گریبان و محاسن کشید و بعد از دمی گفت:
    مگس را وقتی مـــــ ـــ ـــــ ــی‌رینی، می‌بینی ولی پلنگ را وقتی می‌بینی می‌ریـــــ ـــ ـــــ ــنی!
    مریدان که این شیوایی کلام را دیدند، ریدند و به کوه آتشفشانی فوجی یاما پناه بردندی و سبیل‌های خود را کِز بدادندی!


  2. 3 کاربر مقابل از lolitasorosh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  3. #27062
    فعال
    تاریخ عضویت
    May 2009
    نوشته ها
    7,844
    تشکر
    0
    تشکر شده : 9,894
    نقل قول نوشته اصلی توسط tttt نمایش پست ها
    اقا صابر دمتگرم این جوکای اخری حاله ک یریمو یکمی بهتر کرد .
    کلا جک هاش بر من دست اولند ... حالا خودش می سازه یا از جای می گیره بماند.. همین که لبخندی می گذاره بر لبانمان می ارزه خودش به خیلی چیزا..


  4. 2 کاربر مقابل از ehsansalehi عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  5. #27063
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    نوشته ها
    1,536
    تشکر
    19
    تشکر شده : 7,932
    نقل است که روزی جمعی* از مریدان به نزد شیخ در آمدند و زبان به گلایه گشودند که: یا شیخ، حکیم یکی* از مریدان را از برای تیمار آمپولی تجویز بنموده, لیک آن مرید را از آمپول بیم و هراس باشد. هر چه کنیم خشتکش وا ننهد و ماتحت در اختیار طبیب نگذارد. چاره چیست؟ فرمود: به نزد من آریدش تا او را پندی دهم. چنین کردند. پس شیخ با عطوفت او را گفت: هیچ سخت مگیر که "هرقدر كمتر به درد بيشتر فكر كنى, دردش بيشتر كمتر شود". گویند این سخن آنچنان اثری در آن مرد کرد که خشتكش خود به خود پايين آمد و ساير مريدان نیز خشتكها پايين كشيده,به سوی درمانگاه محل روانه گشتند.


  6. 2 کاربر مقابل از lolitasorosh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  7. #27064
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    نوشته ها
    1,536
    تشکر
    19
    تشکر شده : 7,932
    میترسم امسال بزرگای فامیلمون کاغذ بزارن کف دستم
    بعد بگن الکی مثلا عیدیه
    .
    .
    .
    .
    .

    این چی بود مد کردید اخه?!


  8. 6 کاربر مقابل از lolitasorosh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  9. #27065
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    نوشته ها
    1,536
    تشکر
    19
    تشکر شده : 7,932
    مورد داشتیم پسره رفته خواستگاری

    .

    .

    .

    بابای دختره جورابایی که چند وقت دنبالش میگشت رو پای پسره دیده


  10. 6 کاربر مقابل از lolitasorosh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  11. #27066
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    May 2014
    نوشته ها
    74
    تشکر
    7,201
    تشکر شده : 263
    روزي ملانصرالدین دست بچه اي را گرفته وارد سلماني شد و گفت: من عجله دارم اول سرمرا بتراش وبعد موهاي بچه را بزن.
    سلماني سر ملا را تراشید، سپس ملا عمامه را به سر گذاشته گفت: تاچند دقيقه ديگر برمي گردم!
    سلماني سر طفل را هم اصلاح کرد و منتظر ملا شد!
    چون بازگشت ملا به درازا کشید، سلمانی به طفل گفت:پدرت نيامد!
    بچه گفت: او پدرم نبود.
    سلمانی گفت:پس که بود؟
    پاسخ داد: او مردي بود که در سر کوچه به من گفت بيا برويم دونفري مجانی اصلاح کنيم!!!
    سرگرم به خود زخم زدن در همه عمرم...


  12. 6 کاربر مقابل از mdm123 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  13. #27067
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    نوشته ها
    1,536
    تشکر
    19
    تشکر شده : 7,932
    ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﻧﻠﺴﻮﻥ ﻣﺎﻧﺪﻻ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ :
    ﻓﺮﻕ ﻣﻦ ﻭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ ؟
    ----
    ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﺳﻠﻮﻟﻢ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ؛
    ﺍﻭ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﻭ ﻏﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ ؛
    ﻭ ﻣﻦ ﺭﻭﺷﻨﺎﯾﯽ ﻭ ﺍﻣﯿﺪ ﺭﺍ ...


  14. 8 کاربر مقابل از lolitasorosh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  15. #27068
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    May 2014
    نوشته ها
    74
    تشکر
    7,201
    تشکر شده : 263
    خوابی ست که بین لرز و تب می آید
    جانی ست که از صبر به لب می آید
    بیهوده خروس لعنتی می خواند
    شب می رود و دوباره شب می آید

    سید مهدی موسوی
    سرگرم به خود زخم زدن در همه عمرم...


  16. 7 کاربر مقابل از mdm123 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  17. #27069
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    نوشته ها
    1,536
    تشکر
    19
    تشکر شده : 7,932
    همسایمون نذری آورده بود اومدم تشکر کنم قاطی کردم گفتم خداروشکر!!


    بیچاره فکر کرد ما داشتیم از گشنگی میمردیم دوتا بهم داد


  18. 8 کاربر مقابل از lolitasorosh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  19. #27070
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    نوشته ها
    1,536
    تشکر
    19
    تشکر شده : 7,932
    واکنش گربه های ایرانی به دیدن انسان در دهه های مختلف:
    دهه 60 : گربه هاوقتی از یک کیلومتری ادم میدیدن ازهیکلش _سییلش _ شلوار شش جیبش و... رنگشون می پرید وباسرعت 240 کیلومتر برثانیه فرار میکردن.
    دهه 70:وقتی گربه ادمیو میدید کمی بهش نزدیک میشد یه پپییییخخ که میکردی فرار میکرد...
    دهه80:وقتی ی گربه ادم میدید بهش نزدیک میشدتازمانی که با آجر ودمپایی نمیزدیش بر و بر ادمو نگاه میکرد....
    دهه 90:وقتی یه گربه ادم میبینه اصلا تشخیص نمیده این پسره دختره مانکنه وبی اعتنا ازکنارش میگذره چپ چپ هم بهش نگاه میکنه...
    دهه اول 1400: گربه وقتی ادم میبینه ی پییییخخ میکنه ادمه فرار میکنه...
    دهه دوم 1400: تیتر روزنامه خبرورزشی((تیم ملی فوتبال گربه های ایرانی درمسابقات جام جهانی به مقام قهرمانی رسید ))


  20. 6 کاربر مقابل از lolitasorosh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


صفحه 2707 از 3602 نخستنخست ... 17072207260726572697270527062707270827092717275728073207 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 8 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 8 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •