صفحه 2877 از 3602 نخستنخست ... 18772377277728272867287528762877287828792887292729773377 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 28,761 به 28,770 از 36012

موضوع: ☺ تاپیک شادی ☺ : جملات کوتاه + ترول + پیامک و سرگرمی + آپدیت

  1. #28761
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    نوشته ها
    13,935
    تشکر
    46,567
    تشکر شده : 96,234
    شب همگی رفقا بخیر ، دلاتون شاد
    هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .


  2. 6 کاربر مقابل از rebasss عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  3. #28762
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نوشته ها
    21,850
    تشکر
    14,438
    تشکر شده : 9,114
    نقل قول نوشته اصلی توسط rebasss نمایش پست ها
    شب همگی رفقا بخیر ، دلاتون شاد
    شب و روزت بخیر... دولت شاد





  4. 4 کاربر مقابل از MaMaTiR عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  5. #28763
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    نوشته ها
    13,935
    تشکر
    46,567
    تشکر شده : 96,234
    نقل قول نوشته اصلی توسط MaMaTiR نمایش پست ها
    شب و روزت بخیر... دولت شاد
    بی هدف
    دوست داریم داش حسین ، گوود نایت کیس کیس
    هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .


  6. 4 کاربر مقابل از rebasss عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  7. #28764
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نوشته ها
    21,850
    تشکر
    14,438
    تشکر شده : 9,114
    نقل قول نوشته اصلی توسط rebasss نمایش پست ها
    بی هدف
    دوست داریم داش حسین ، گوود نایت کیس کیس
    قربون تو گوود نایت جیز جیز





  8. 4 کاربر مقابل از MaMaTiR عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  9. #28765
    فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2014
    نوشته ها
    5,737
    تشکر
    14,757
    تشکر شده : 5,944
    ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ آموخت ﺍﮔﺮ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻧﺎﺩﺭﺳﺘﯽ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﮐﺴﯽ کنم
    دنیا ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻼﺷﺶ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺍﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣن
    ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﺪ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺷﺒﯿﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮﯾﻢ.
    ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺗــﺎﺳـﻒ،
    ﺑـﺮﺍﯼ ﺗﻤـﺎﻡ ﮐﺴﺎﻧــﯽ ﮐـﻪ ﺑـﺎ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﻗﻀﺎﻭﺕ
    ﻣﯿـﮑﻨﻨــﺪ
    ﺣـﺲ ﻧﻤﯿـــﮑﻨﻨـــﺪ
    ﻧﻤـﯽ ﺷﻨﻮﻧــــﺪ
    ﻧﻤﯿﭽﺸــــﻨﺪ
    ﻓﻘـﻂ ﻣﯿﺒﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﻣﺘﻬـﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﻨــﺪ
    ﺧﺪﺍﯾـــﺎ ﺑﻪ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯾﺖ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯ
    ﺗــــﻮ ﺧﺪﺍﯾــــﯽ ﻧﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ.



  10. 10 کاربر مقابل از yasin6 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  11. #28766
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    May 2014
    نوشته ها
    74
    تشکر
    7,201
    تشکر شده : 263
    نقل قول نوشته اصلی توسط rebasss نمایش پست ها
    خواستم داد شوم... گرچه لبم دوخته است
    خـودم و جـدّم و جــدّ پـــدرم سوختـــه است
    خواستم جیغ شوم، گریه ی بی شرط شوم
    خواستـــم از همــه ی مرحلـه ها پرت شوم
    وسط گریه ی من رقص جنوبی کردیم
    کامپیوتر شدم و بازی ِ خوبی کردیم
    کسی از گوشی مشغول، به من می خندید
    آخـــر مرحله شد، غــــول به من می خندید!
    دل به تغییر، به تحقیر، به زندان دادم
    وسط تلویزیــــون باختــم و جان دادم!
    یک نفر، از وسط کوچـه صدا کرد مرا
    بازی مسخره ای بود... رها کرد مرا!
    با خودم، با همه، با ترس تــو مخلوط شدم
    شوت بودم! که به بازی بدی شوت شدم!!
    خشم و توپیدن من! در پی ِ یاری تازه
    ترس گـــل دادن تــــو در وسط ِ دروازه
    آنچه می رفت و نمی رفت فرو... من بودم!
    حافـــظ ِ این همه اسرار ِ مگـــو، من بــودم
    «آفریـــن بر نظر ِ لطف ِ خطا پوشش» بود
    یک نفر، آن طرف ِ گوشی ِ خاموشش بود
    از تحمّـــل کـــه گذشتم به تحمّل خوردم
    دردم این بود که از یار ِ خودی گل خوردم!
    حرفی از عقل ِ بداندیش به یک مست زدند
    باختـــم! آخــــر بـــازی، همگی دست زدند
    از تــــو آغـــاز شدم تا که به پایان برسم
    رفتم از کوچه که شاید به خیابان برسم
    بــوی زن دادم و زن داد به موی فـَشِنم!!
    راه رفتم که به بیراهه ی خود، مطمئنم
    عینک دودی ام از تــــو متلک می انداخت
    بعد هر س..ک...س، مرا عشق به شک می انداخت
    خواندم و خواندی ام از کفر هزاران آیه
    بعد بر بـــاد شدم با موتــــور همسایه
    حسّ عصیان زنـــی که وسط سیبم بود
    حسّ سنگینی ِ چاقوت که در جیبم بود
    زنگ می خوردی و قلبم به صدا دوخته بود
    «تا کجـــــا باز دل غمزده ای سوختـه بود»
    روحت اینجا و تن ِ دیگری ات می لرزید
    اوج لذت بــــه تن ِ بندری ات می لرزید
    خسته از آنچه کــــه بود و به خدا هیچ نبود
    خسته از منظره ی خسته ی تهران در دود
    خستـــه از بــــودن تــــو، خسته تر از رفتن تــــو
    خسته از «مولوی» و «شوش» به «راه آهن» تو
    خسته از بــــازی ِ این پنجره ی وابسته
    رفتم از شهر تو با سوت قطاری خسته
    وسط گریه ی آخر... وسط ِ «تا به ابد»
    تخت بودم بـــه قطاریدن ِ تهران-مشهد
    شب تکان خورد و به ماتحت، صدا خارج کرد
    دستـــی از دست تو از ریل، مرا خـــارج کرد
    سوختــــم از شب ِ لب بـازی ِ آتش با من
    شوخی مسخره ی فاحشه هایش با من
    کز شدم کنــــج اطاقــــم وسط ِ کمرویــی
    «نیچه» خواندم وسط ِ خانه ی دانشجویی
    مرده بودی و کسی در نفس ِ من جان داشت
    مرده بـــودی و کسی بــاز به تو ایمان داشت!
    کشتمت! تن زده در ورطه ی خون رقصیدم
    پشت هــر میکروفون از فرط جنون رقصیدم
    بال داریم کــــه بر سیـــخ، کبابش کردند!
    شعر خواندیم اگر فحش حسابش کردند!
    دکتر ِ مرده کــــه پای شب ِ بیمار بماند
    «هر که این کار ندانست در انکار بماند»
    فحش دادند و دلم خون شد و عمری خون خورد!
    تلــــــخ گفتند و کسی با خود ِ تـــو زیتـــون خورد
    شب ِ من وصل شد از گریه به شب های شما
    شب قسم خورد بــه زیتون و به لب های شما
    شب ِ قرص از وسط ِ تیغ... شب ِ دار زدن...
    شب ِ تا صبـــح ، کنـــــار تلفن زار زدن
    شب ِ سنگینی یک خواب، کنار تختم
    لمس لبخند تـو در طول شب بدبختم
    شب ِ دیوار و شب ِ مشت، شب ِ هرجایی
    شب ِ آغــــوش کســـی در وسط تنهایـــی
    شب ِ پرواز شما از قفس خانگــی ام
    شب ِ دیوانگی ام در شب دیوانگی ام
    پاره شد خشتک من روی کتابی دینی
    «تو مگر بر لب آبی به هوس بنشینی»
    خام بودم که مرا سوختی از بس پختم!
    پاره شد پیرهنـم... دیدم و دیدی: لختم
    فحش دادم به تو از عقل، نه از بدمستی!
    مست کردم به فراموشی ِ «بار ِ هستی»
    از گذشته شب تـــــو تا بــــه هنوزم آمد
    مست کردم که نفهمم چه به روزم آمد!
    وسط آینـــــه دیدی و ندیدم خـــــود را
    در شب یخزده سیگار کشیدم خود را
    به خودم زنگ زدم توی شبی پاییزی
    دود سیگار شدم تا کـه نبینم چیزی
    درد بودیـم اگــــر دردشنــــاسـی کردیم
    کافه رفتیم! ولی بحث سیاسی کردیم
    گریـه کردیم به همراهی ِ هر زندانی
    فحش دادیم به آقای ِ شب ِ طولانی
    گریه کردیم ولی زیر پتویی ساکت
    فحش دادیم به اخبار تو در اینترنت
    عشـــق، آزادی ِ تـــو بـــود و نبودی پیشم
    «من که بدنام جهانم چه صلاح اندیشم؟!»
    سرد بود آن شب و چندی ست که شب ها سردند
    ما کـــه کردیم دعا تا کــــه چـــه با ما کردند!
    صبح، خورشید زد و شب که به پایان نرسید
    بـــه تــــو پیغــــام ِ من از داخل زندان نرسید
    گریه کردم به امیدی که ندارم در باد
    «آه! کز چاه برون آمد و در دام افتاد»
    خنده ام مثل ِ همه چیزم و دنیا الکی ست
    اوّل و آخــر ِ این قصّه ی پر غصّه یکی ست!
    از دروغی کـه نگفتیم و به ما می شد راست
    «کس ندانست که منزلگه ِ مقصود کجاست»
    خسته از هرچه نبوده ست که حتما ً بوده!
    خستــه از خستگی ِ این شب ِ خواب آلوده
    می نشینم وسط ِ گریـه ی تهران در دود
    می نشینم جلوی عکس زنی خواب آلود
    گم شده در وسط این همه میدان شلوغ
    بغض من می ترکد در شب تـو با هر بوق
    به کسی در وسط ِ آینه ها سنگ زدن!
    به زنــی منتظر ِ هیــچ کست زنگ زدن
    به زنی با لب خشکیده و چشمی قرمز
    به زنــی گریه کنـان روی کتاب ِ «حافظ»
    به زنی سرد شده در دل ِ تابستانت!
    به زنـــی رقص کنان در وسط ِ بارانت
    به زنی خسته از این آمدن و رفتن ها

    به زنــــی بیشتر از بیشتر از تو، تنها!

    سید مهدی موسوی

    پ.ن میدونم طولانی هستش اما باور کنین ارزشش رو داره ، باید چندین بار خونده بشه تا مفهوم از توش در بیاد سطحی نخونین.
    همین رو امیر عظیمی خونده که لینک آهنگ رو برای کسایی که ندارن میزارم ، بسی لذت بخشه

    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]


    سرگرم به خود زخم زدن در همه عمرم...


  12. 5 کاربر مقابل از mdm123 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  13. #28767
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    May 2010
    نوشته ها
    19,319
    تشکر
    20,632
    تشکر شده : 17,400
    [QUOTE=rebasss;335239]
    فدا بشم ؛ ماشالله سرت شلوغه ها ، دلت خوش باشه
    نامرد بگو بینم چقدر عیدی گرفتی؟


    الان عكسشو برات ميفرستم

  14. 5 کاربر مقابل از tandis_m عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  15. #28768
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    May 2010
    نوشته ها
    19,319
    تشکر
    20,632
    تشکر شده : 17,400
    اوه اوه نقلو

  16. 5 کاربر مقابل از tandis_m عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  17. #28769
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    نوشته ها
    13,935
    تشکر
    46,567
    تشکر شده : 96,234
    نقل قول نوشته اصلی توسط tandis_m نمایش پست ها
    اوه اوه نقلو
    بعدا یه دوره کلاس آموزشی واسه این تکنیک نقل گیریت برامون بزار
    هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .


  18. 5 کاربر مقابل از rebasss عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  19. #28770
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    نوشته ها
    13,935
    تشکر
    46,567
    تشکر شده : 96,234
    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
    هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .


  20. 11 کاربر مقابل از rebasss عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


صفحه 2877 از 3602 نخستنخست ... 18772377277728272867287528762877287828792887292729773377 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 7 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 7 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •