دوتا چشم بی تکلف، یه صضدا خشک زخمی ، یک نگاه بی ستاره ، دو تا دست پینه بسته ، دو تا پای خرد و خسته که دیگه رمق نداره..... از سر صبح تا دل شب می پیچه صدای گاری ،تو گوش کر خیابون تو گرما توی آفتاب توی سر ما زیر بارون سر چهارراه توی میدون...
می خوام از شما بخونم شما که غریبه هستین..... دستاتون را هدیه کردید به نگاه سرد ما ها......
صابر حالت چطوره ؟نوشته اصلی توسط rebasss
ببندمت به تخت ؟ داری محــتاد میشی !چقدر دود میکشی امروز
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
فدا ، ولش دادا بزار بکشیم .صابر حالت چطوره ؟
ببندمت به تخت ؟ داری محــتاد میشی !
بدجور درهمم
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
اینا راست میگه خدایششلوار های بدون کمر انگار روی دان افتند پایین ! یا شلوار های سوراخ که بدن آدم را نشون می ده و .....
می ترسم ما هم مهتاد بشیم از دست توفدا ، ولش دادا بزار بکشیم .
بدجور درهمم
چی شده داش ... بیخیال رفیقبزن بریم شادش کن
به چشم ، سعی میکنیم شادتون کنیممی ترسم ما هم مهتاد بشیم از دست تو
چی شده داش ... بیخیال رفیق
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
ستون اصلی تاپیک را نبینم حالت گرفته باشه ها
دنیا را بگیر به اوجات ... زیاد هم نگیر وگرنه جوجه میشن
یک شوخی معمولی شیخ با صابر :
فدا بشمستون اصلی تاپیک را نبینم حالت گرفته باشه ها
دنیا را بگیر به اوجات ... زیاد هم نگیر وگرنه جوجه میشن
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
