☺ تاپیک شادی ☺ : جملات کوتاه + ترول + پیامک و سرگرمی + آپدیت

[pirana]

جوابتو نمیدم نوید

فعلا بچه های عزیز و دوست داشتنی نوید.و صابر..یاسین..

شب بخیر ما که رفتیم

شب که میای قشنگترین ساپورتتُ تنت کن

[pirana]

(شرمنده دیر کردم)


زندگی سه تا پیچ داره. تولد ، رفاقت و مرگ

تو پیچ دوم دیدمت تا پیچ سوم باهاتم

تولدت مبارک دوست خوب

اشکالی نداره دیر کردن بهتر از هرگز نکردن است
خوبی کم پیدا؟ دهن مهندسی رو سرویس کردی تا کی میخواید برید کلاس؟

[mojtaba00222]

دیده بود.. تجدید خاطره شد

//

[mojtaba00222]

دهنشون سرویس چه سرعت عملی دارن الان از یه جا دیگه آپ میکنم




همونی که حسین گفتو بعدا شیخ هم ایضا میزاره

ای شیطان از مغز من برو بیرون

[mojtaba00222]

یکم تنوع بهت دادم دیگه ، اصن اعصاب نریا




ینی میخوای بگی در رشته گشادپروری میخوای با شیخ مجتبی رقابت بکنی؟

ینی واقعا فک کردی من میخونم؟؟؟

[samyar]

درست کردن سالاد شیرازی "ازشکنجه های دوران کریم خان براى شيرازيها بوده ....
وگرنه اصل سالاد شیرازی اینه :
.
.
.
.
.
.
.

یه گاز خیار.......یه گازگوجه ......یه گاز پیاز......
یه قولوپ آبغوره.

[MaMaTiR]

//

شیخ

[Malware]

مگه میشه به یادت نباشیم رفیق
کی میشه این مشکلات به کل رفع بشه ، هی روزگار ...
داشم امیدوارم مشکلاتت رفع بشه و برگردی به جمعمون با دلی شاد
میگن ...
فدا بشم ، سعی کن بیشتر باشی پیشمون دادا
همه کمتر ببینن

سپاس
انشالله

بابا فصل امتحاناس لپتاپش توقیف شده واسه ارتقا معدل... امتحاناشُ بده میادش
دوست داریم موفق باشی

شدیدا تکذیب میکنم
عزیزی

فدا
مهم اینه که بتونی زندگی رو سرو سامون بدی.. بقیش کنار هم بودن
همیشه سلامت باشی و در حال تلاش

به طرز اسرار آمیزی، امروز خیلی حرفای خوبی زدی اونور هم حرفت خوب بود
ممنون

یه خانواده با تازه دامادشون لشِ تشریفشونو آورده بودن مخازه ، بعد پسره یه تیشرت و شلوار خرید به حساب مادر زن جان ، آخر سر دختره رو صدا میکنه میگه بگو کمربندم میخوام ، دختره هم عین گلابی یورتمه رفت تا پیش مادر جانش گفت عشقم کمربندم میخواد ، مادر زن جان گفت کمربندش تازست که نمیخواااااد ....
انقدرم عادم خودشو خااااارو خفیف میکنه ، والا من یادم نمیاد آخرین بار کی بود به پدر خودم گفتم فلان چیز رو میخوام واسم بخر ، اصن بعضیا یه وضی هستن داغون ...

عجیباً غریبا

جنگل آتش گرفته بود ... گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می‌شد و برمی‌گشت! مرد پرسيد: چه می‌کنی؟ گنجشك له له زنان گفت: در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می‌ کنم و آن را روی آتش می‌ریزم! مرد شگفت زده گفت: حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می‌ آوری بسیار زیاد است و این آب فایده‌ای ندارد! در اين لحظه گنجشك با چشمان معصومش گفت: بتوچه كسكش؟ آبمو تو كس ننت نريختم كه... دارم آتيشو خاموش می كنم حتما بايد اينجوري خرابت كنم؟؟ نوكم تو كس ننت... وشخص چنان كير شد كه تا سالها بعد باكسي سخن نگفت..!

[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

یه دوش اب گرم یه چای خوش رنگ یه موزیک ملایم . . . . . . من امتحان کردم فایده نداره. کُس خوبه کُس)

[P!nk Rose]

میلاد نخند

[pirana]

میلاد نخند

چیکار به بچه داری؟
بخند میلاد