نفحات وصلک اوقدت، جمرات شوقک فی الحشا
ز غمت به سینه کم آتشی که نزد زبانه کم آتشا ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
من مدتیه خودمو پاک گم کردم نمیدونم کی م چی م فقط بر حسب عادت روزا رو سپری میکنم![]()
ف ا ک ب جوونى و زندگى
مرگ ب براى من آرزو
ناموسا یه مشت دپرس و نا امید سن بالا دور هم جمع شدیم![]()
در حال حاضر 5 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 5 مهمان ها)