سلام عزیز
امیدوارم هیچ وقت مثل یوزرت نباشی!
اول اینکه من هیچ دانشی حتا خیلی کم در این زمینه ندارم و به صورت تخصصی باید از اهل فن این سؤال رو بپرسی
اما گاهی اوقات فقط شنیدن درست خیلی کمک ها می تونه بکنه بهت
که خب به من کمک کرده حالا شاید زیاد نه!
ملودی که می دونی چیه؟
همین الان مطلبی به ذهنم اومد...
تراک "شاعر می کوشد ترانه بنویسد" از آلبوم قدغن ها+ ورژنی که mzm منتشر کرده
شهیار قنبری ی عزیز تو این تراک تنها با گیتار آرمیک ترانه ی قدغن رو که خودش ملودی ش رو ساخته اجرا کرده
که خیلی هم زیباس و شاید خود من این ورژن رو از ورژن اصلی و ارکسترال بیشتر گوش داده باشم
تو این تراک ارکستری وجود نداره و فقط آرمیک با گیتارش اونو تزئین کرده
تا اونجایی که منِ بی سواد می دونم فرم اصلی هم دست خود آهنگساز هست
و ممکنه تو تنظیم به خاطر چینش بعضی از سازها قدری تغییر بکنه فرم همین طور که شاید به خاطر تنظیم تحریر ها هم تغییر بکنه
حالا احساس قشنگی که شهیار قنبری داره (در اینجا اثر قدغن) به دست آرمیک سپرده می شه تا به بهترین شکل اونو آرایش کنه
جرقه و احساس اصلی ی کار واسه آهنگساز هست
اما فقط یک لحظه احساس کن قدغن ها با کامپیوتر با پروگرامینگ تنظیم می شد!
اون وقت شاید خود ملودی هم به فنا می رفت!
گفتی یاور همیشه مؤمن
خوب می دونیم آهنگساز این کار فرید زلاند هست و ترانه از ایرج جنتی عطائی نازنین
و تنظیم کننده واروژان بزرگ و بی همتا!
تنظیم کننده از کلماتی که تو کار اومده هم استفاده می کنه
و بعضی وقتا خط می گیره از روایت ترانه
بادی هایی که اوایل یاور همیشه مؤمن می شنوی بی ارتباط با ترانه ی ایرج جنتی عطائی نیست!
صحبت سفر هست تو یاور همیشه مؤمن!
سفر از دیدگاه عالی جناب می تونه رنگ بادی ها باشه!
همون طور که در "جاده" ازش استفاده کرده!
که کاش من وقت بکنم و بتونم روزی این جاده رو توضیح بدم، کاش!
از مثال ها که رد بشیم کار تنظیم کننده تکامل اثر هست
یعنی وقتی آهنگساز آهنگ خودش رو می سازه که اونم البته به خاطر ترانه ی خوبه!
تا کسی نباشه کلمات قشنگی بگه شاید هیچ وقت ترانه نشنویم! ترانه به این معنی: که مجموع شعر و آهنگ و تنظیم!
یه مثال دیگه از خود عالی جناب...
"فصل تازه" اجرای گوگوش جان
فقط یک جاشو توضیح میدم چون توضیح دادن همه ی جاهای قشنگش اینجا نمی شه!
جایی هست که گوگوش میگه:
تو رو می بوسم ای پاکیزه ی عریان!
تو رو،
پاکیزه مثل مخمل قرآن!
می دونیم که واروژان بزرگ مسیحی بوده و کتابش قرآن نبوده اما وقتی هم تبارش زویا زاکاریان قرآن رو وارد ترانه ش می کنه
به این معنی که پاکیزه س و این پاکیزه ی عریان هم همین طور! واروژان بزرگ هم احساس می کنه اتفاق بزرگی افتاده و اسم خیلی قشنگی آورده شده!
پس وقتی تا گوگوش جان میگه:
پاکیزه مثل مخمل قرآن صدای درامز تو دو مرتبه طنین انداز می شه!
یعنی این درامز به خاطر کلمه ی قرآن هست! و با درامز های دیگه فرق می کنه!
درست بعد از کلمه ی "قرآن" که دقیق ترش می شه این:قر...ضربه ی اول...آن...ضربه ی دوم که بسامد بیشتری داره!
این اثر آهنگش هم واسه خود واروژان جانه پس در اینجا احساس خودش رو بسط داده پرورش داده
اگه بخواهیم بازم مثال بزنیم زیاد می شه
خیلی کوچیک فقط یه اشاره ی دیگه:
"گهواره" وقتی پلی می شه از آغاز حس می کنی که گهواره یی در مسیر باد داره تکون می خوره!
و این حس رو واروژان بزرگ با زهی ها به توی شنونده می فهمونه!
باز اگه حرفای من بهت کمکی نکرد پیشنهاد می کنم از کسایی که تو انجمن سواد موسیقی دارن حداقل الفباش رو بلدن! از اونا کمک بگیری
همون نوشته یی که از من نقل گرفتی اونجا خیلی ساده من توضیح دادم به میثم جان
اما خب اینم از توضیحات دیگه که امیدوارم به کارت بیاد
آهنگساز کلمات رو آهنگین می کنه ارکستر واقعی با تمام جزئیات می مونه برای تنظیم کننده
هرچیزی غیر از صدای وکال یعنی مهارت تنظیم کننده
موفق باشی
