با قدم ها جاده یِ غربت رو اندازه زدیم . . .
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
شبی که رفت به بالای دارها سرتان
کشید جوخه صفِ مرگ در برابرتان
قضا چه بود که هرگز کدورتی ننشست
به وقت واقعه روی بلورِ باورتان
نشسته بود در اوج و کسی نمیدانست
چهها که میگذرد در نهانِ داورتان
ستاره در عطش خاوران گریست، ولی
دمید نور نجیبی به صبح خاورتان
درون میکده دستی پلید و بدباور
به کهنه کینهی شومی شکست ساغرتان
مسیحوار نشستید و شوکران خوردید
ز دستهای یهودا به شامِ آخرتان
به خون خود ننوشتید جز وفاداری
چکید خونِ قلم روی سطح دفترتان
کجای خاک وطن هان! کدام روز آخر؟
به خاک شد تن وجانِ به خون شناورتان
سیاه اگر چه نپوشید و دم نزد با کس
شکست بغضْ درونِ گلوی مادرتان
کسی نمیداند؟ نه، کسی چه میداند
چه آمد آن شب اخترستیز بر سرتان ...
محمدجلیل مظفری ...
![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
![]()
رسول جان مدرن تاکينگ رو آيتونز مى زارى؟ فلک بعضى البوما موجود نيس!؟
از زحماتتم ممنونم![]()
@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
![]()
در حال حاضر 8 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 8 مهمان ها)