[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
...
سیگارهای لحظهی چشم انتظاریت
سیگارهای بعد در آغوش دیدنت
سیگارهای شعلهور از تو به یك طرف ،
سیگارهای لحظهی تاریك رفتنت
سیگارهای خاطرهی روز آمدن ،
سیگارهای خاطرهی جنگ تن به تن
سیگارهای شعلهور از من به سمت من ،
سیگارهای خاطرهی تلخ رفتنت
سیگارهای اینكه تو آیا بدون من ... ؟
سیگارهای اینكه نه هرگز بدون تو
سیگارهای اینكه چگونه ... ؟ چه میشود ... ؟
سیگارهای اینكه مبادا شبی زنت
سیگارهای شعر من از موی تو سیاه ،
سیگارهای موی تو از رنگ شب سیاه
سیگارهای رنگ شب از دود آن سیاه ،
سیگارهای عمر مرا دود كردنت
سیگارهای لحظهی با تو گریستن ،
سیگارهای لحظهی بی تو گریستن
سیگارهای لحظهی در تو گریستن
سیگارهای گریهی رفتن گرفتنت
سیگار را به عشق تو كبریت میكشم ،
این شعر را به عشق تو كبریت میكشم
من خویش را به عشق تو كبریت میكشم ،
در لحظههای مثل شعری سرودنت ...
محمدرضا حاج رستم بیگلو ...
![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
رفیقان یک به یک رفتند مرا در خود رها کردن
همه خود درد من بودند گمان کردم که همدردند![]()
در حال حاضر 12 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 12 مهمان ها)