- ای روزگار
الهی من بمیرم ،
برای زندگیم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
دنیا غریب گیرآورده ...
نوشته اصلی توسط harf
سلام ساسان جانم
معذرت می خوام عزیز آخه می دونی چیه نوشته های من خودِ منو آزار میده!
به روح بلند اون نازنین همیشه در جانم حالم خیلی بده خیلی رو چجوری بنویسم تا بفهمی عزیز؟!
حتا مثل همین امشب از دست بی همه چیز های دنیا از دست آدم های "فقط" شکم باز و زیر شکم باز!
از دست اون کوتوله هایی که تو رو خار می کنن تو رو عذاب میدن و
اگرچه نوشتن دیگر بس نیست! دیگر چاره ساز نیست!
اما من می شنوم امشب تو رو ساسانم و منتظرم که "حرف" بزنی!
الان گوشم واسه تو، بگو!
...
سلام بابک جان، برادر جانم!
منم مث تو حالم بد بد هست و گر هم گله اى هست دگر حوصله اى نيست!!! اما بايدخالى کنم يکم!!!
باهات موافقم، همه ى ما دچار ى نوع سرخوردگى شديم و خسته از روزگار و آدماش... خودمو مثال بزنم بگم که قبل خدمت واسه خودم برنامه و اميد و آرزو داشتم اما الان 10 ماهه بى کار و بى پول و حتى حالم از خودم بهم بخوره و دنياى من شده دنياى مجازى مسخره که از ترس فکر و خيال نکردن پناه ميارم بهش، خيلى عقبم داداش نمى دونم راه نجات چيه!!!
پشتم حسابى باد خورده و ازهمين مى ترسيدم که سرم اومد اونم نداشتن ى تصور حداقل خاکسترى از زندگى!!!
تمام. من شده سياهى مطلق!!! هرچى فکر مى کنم ب هيچ جا نمى رسم!! انگارى فلج شدم....
ديگه اهميتى نداره برام اوضاع خوب بشه يا نه، مهم اينکه بهترين دوران زندگى ما بفنا رفت!!! حرف صابر رو زدى ازش ايراد مى گيرم و ناراحتم اما بهش حق مى دم اونم براى فرار از دغدغه ها و مشکلات شخصى و ذهنى خودش سيگار رو انتخاب کرده خوب يا بد!!!! دل خوش کنک!!!!بدبختانه می فهمم ساسان
کاش به این یه تیکه نرسیم که تورج نگهبان عشق گفت:
شوق بودن بوده تنها اشتباهم...
گفتی فلج!
الان داشتم صفحه های قبل تاپیک رو مرور می کردم صابرم یکی از متر های زندگی ش شده انتخاب سیگار!
واسه من اصلن مهم نیست از دست من ناراحت بشه یا نشه اصلن دوست دارم بشه!
از من تنفر بگیره هم میگم صابر تو بی راهه س دلیلش سیگار نیست منم می کشم دلیلشو دیگه خودتو بهتر می دونید
هر کی یه جوری فلج شده!
من حداقل دوازده یا شایدم سیزده ساله از وقتی دبیرستان رفت به کنار نشستم تا به امروز!
حتا گاهی اوقات دوست داری بلند بشی اما هزار تا دیوار بلند نمی ذاره ساسانم!
من یه بار یادمه بهت گفتم چیزی نمونده تا آغوش واقعی!
شاید دوران عوض شد شاید فردایی هم بود واسه ما واسه اینکه اون فردا روز عاشق شدن باشه!
اما اگه نبود دلگیر نشو ساسان...کو؟ بسترم کجاست؟ من از سفر میام! با اسب خستگی از فتح یک سراب!
آروم باش اگر چه خود من امشب اصلن آروم نیست درست شب هایی که خیلی بدم منم مثل شما جز شما کسی رو ندارم! و میام اینجا!
دلم از فکر دیوار بلند شهر مییییییییی گیرد
دلم بر مرگ ماهی ها به آرامیییییییی درون سینه می میرد
به فردا دلخوشم برادرجان!
شاید منظورش یه فردای دیگه س ساسان!
منم دلخوشيم شده آرشيو کردن موزيک و آلبوم!!!
چنان دل کندم از دنيا که شکلم، شکل تنهايست
تنها صدا و ياد گذشته منو يکم اروم مى کنه!!!!
اره یادمه درباره حامى گفته بودم صداى گوش خراشى داره و عاميانه عررر مى زنه!!( ب کسى بر نخوره!!) اما در اجرا تبحر داره
دقیقا بابک گل به نکته خوبی اشاره کردی وبیشتر اینکه توانایی خودشونو اثبات کنن می گن شاگرد بیات بزرگ بودن و ب شخصه حس می کنم حامی از اون بچه لوسا بوده تو جمع خانوادگی پیانو می زد و می خوند و خانوادش تشویقش می کردن و بها می دادن!!!!!میگه
صدای تو بیداری ریشه! آواز سبز برگه!
خب از یه بابت به گوشات تبریک میگم چون درست تشخیص دادی!
بعضی وقتا بیش از حد دهنشو باز می کنه واسه ادای کلمات و اینکه صداش به قول آندو تو دماغیه یعنی احساس می کنی این صدا از حنجره نمیاد از توی دماغ متاسفانه میاد!
اینکه این مشکل از اول بوده رو ما کاری نداریم اما چه از قصد و چه بی قصد صداش این نقص بزرگ رو داره
اگه ادا درمیاره شاید درست بشه اما اگه دست خودش نیست هیچ وقت درست نمی شه
و در کل من هیچ وقت از صدای حامی لذت نبردم به خاطر همین موضوع که حداقل گوش های من احساس می کنه یه خرده مصنوعیه!
یه مثال بزنم و تمام
اجرای ماهی ی تنگ بلور که یه اثر دزدی هست که عنوانش هم حتا تحریف شده به ماهی ی دلتنگ!
دومین باری که میگه:
انگار می گفت که ماهی توی دریا "قشنگه" کلمه ی "قشنگه" رو به بدترین شکل ممکن دهنشو باز می کنه و ادا می کنه!
و توی این کار این صدایی که واقعن اگه توجه کنی بیشتر احساس می کنی تودماغی هست بیشتر به گوش میاد!
بگذریم که اردلان سرفراز شکایتی کرد که حتا کم مونده بود ناشر این کار هم تخته شه بند و بساطش!
اما طبق معمول با گل و شیرینی برطرف شد!
من عاشق درجه یک بابک بیات بودم و هستم!
اما اینکه گاهی اوقات از مانی و مسیحا و حامی فقط به این شکل یاد می شه که ای بابا شاگرد بابک بیات بوده ها! و تمام! یعنی همه چی حله! این حالمو بد می کنه!
گاهی اوقات متاسفانه ما بیش از حد کسی رو بزرگ می کنیم مثل همین خواننده یی که الان در موردش حرف می زنیم اینکه بهش می گیم "حامی"!
می دونی منظورم چیه ساسان جانم حتا اگه کار بابک جانم ام هم بوده باشه اشتباه بوده!
اسم و فامیل رو با هم بگیم اینجور مواقع خیلی بهتره تا مستعارش کنیم!
باز حرفی داری بزن ساسان
شب خوبی بود اگرچه انصافن زیاد خوب نبود!
شاید خوبیش فقط حضور تو بود...
من باز پستم رو پاک می کنم ساسان امیدوارم این اخلاق شاید نه چندان دلچسب من رو که خیلیا دوست ندارن رو بتونی درک کنی یا حداقل بگذری ازش!
شب خوش دوست
شب متفاوتی بود با تو بابک جان و حالم بالا اومد!!!! سرت سلامت رفیق و برقرار باشی
دوستان این ویدیو رو ببینید ، کمتر از ۵ دقیقه است
چند نفر میشن در مورد ح ج ا ب صحبت میکنند و حریف یه دختر خانم ۱۰ ساله نمیشن چون حرفاشون منطق نداره
باید تبریک بگیم به این خانم کوچولو که اینقدر با فرهنگ و فهمیده است ، همچنین تبریک به پدر و مادرش که چنین فرزندی رو تربیت کردند
( متاسفانه لینک ف ی ل تتتتتتر ههه ببخشید )
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
در حال حاضر 7 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 7 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول