نوشته اصلی توسط harf
فوق العاده س این آهنگ
سازها یکی یکی و به نوبت دعوت میشن به ضیافتی که نوجوکی ترتیب داده...!
فوق العاده س این آهنگ
سازها یکی یکی و به نوبت دعوت میشن به ضیافتی که نوجوکی ترتیب داده...!
موافقم باهات رفيق، نوجوکى ريتميک ترين آهنگساز ماست
سرزمین من - داوود سرخوش
عاشقم من - امیر شاملو
haydi soeyle - ابراهیم تاتلیسس
تقریبا یک ملودی دارن - این آهنگ در اصل از کدوم خواننده س؟
زندگی یک جهنم است
اگه دائم به نداشته هایت فکر کنی
باران میبارد امشب
گر از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی برسان سلام ما را به شکوفه ها به باران . . .
سلام صابرم
امیدوارم خوب باشی
فدای تو یه وقت تو خوردنش زیاده روی نکنی من به عنوان یه دوست مجازی یه دوست کم ترین ازت خواهش می کنم مراقب باشی
ببین خودت داری میگی عرق! یعنی فیلو از پا می ندازه به کسی رحم نمی کنه
به محض اینکه متوجه شدی قدری داغ شدی بکش کنار
تا اندازه یی باید مصرف کنی که بفهمی دور و برت چه خبره!
بی خبری تو مستی خیلی وحشتناکه!
در کل به این موضوع اعتقاد دارم که مستی تو این مملکت لذتی نداره هیچ باعث عذاب هم می شه!
من الان حالم خوب نیست صابرم یه حوله روی سر و چشمامه دارم از تب می سوزم
امروز کلی اینجا بودم تا سرم گرم شه اما اونم متاسفانه اینجا هم خبری نیست البته غیر از حضور دوستای گلم
خب می خوام اینو بگم اگه حالم اوکی بود بیشتر برات توضیح می دادم
اما دوست دارم یه خرده برات حرف بزنم!
تو مست می کنی یه چیزایی آسون شه! تو مست نمی کنی تا دچار فراموشی خاموشی بشی!
من هیچ وقت یادم نمیره روزایی که متاسفانه من هم زیاده روی می کردم
می خوای یه ذره، فقط یه ذره از اون روزا رو بگم؟
یکیش این من مست ناخوشی ها بودم سر کوچه ی کسی که دوستش داشتم!
تکیه داده بودم به دیوار! چند تا بچه به من سنگ پرتاب می کردن!
هیچ وقت اون پستی رو یادم نمیره من لگدمال شدم!
البته دیگه اون آدم مردم خدا رو شکر من دیگه اون آدم نیستم!
ببین صابر جانم تو هرچی که باشی تو مستی چندین برابر می شی!
اگه مثل من متاسفانه، در اینجا میگم متاسفانه مهربان پیشه باشی شک نکن بعضی جاها می بازی!
پس تو هرچی که هستی به ذات خودت توجه کن بذار اینجوری توضیح بدم
هروقت شرایط جسمی و به خصوص روحی خوبی نداری یعنی اوضاع خیلی وحشتناکه سمت مستی نرو
این به این معنی نیست که اگه قدری ناخوش بودی نری سمتش منظورم اینه اگه ویران بودی نرو!
چون ویران تر می شی!
چیزی هم که تو می خوری فرق زیادی با اسید نداره! سعی کن با مشروب مزخرفات نخوری که بدتر می شی
به خاطر مزه ی زهر ماری که داره فوری مغزو اذیت می کنه واسه مثال بعد از هر پیک یه ذره آب آلبالو ی طبیعی بزن تا فوری مغزت فریب بخوره!
یعنی این طور می شه بعدش به خودت میگی:
چه آب آلبالو ی خوشمزه یی! به همین سادگی صابرم!
وقتی سه چهار تا پیک متوسط زدی بلند شو قدم بزن! شک نکن بَسِته!
به جون عزیزم مستی یعنی آسون شدن نه از خود بی خود شدن!
هیچ چیز اینجا رو با دنیا مقایسه نکن ما اینجا بنده ی دردیم!
پس خواهش می کنم درد خودتو و خانواده و دوستان و اطرافیانتو زیاد نکن! خواهش می کنم!
بازم میگم خود من به این نتیجه رسیدم که مستی هم زیاد به درد من نمی خوره
ماکسیمم سالی دوبار بیشتر دیگه مصرف نمی کنم اونم دیگه با اصولش
فارغ از هر اعتقاد و مذهب و دین و هر آئینی این موضوع رو رعایت کن!
این موضوع اخلاقیه
آرتیست خوش صدای ما رو که می بینی رو صحنه به چه روز میفته!
میفته زمین!
میلاد گفت چت! میلاد تو هم گوش کن اگه به پای نصیحت نمی ذاری
من ضربه خوردم ضربه ی وحشتناک نمی خوام اون کسانی رو که می شناسم اینجا دوست من هستن هم همین ضربه رو بخورن!
شاید اگه یه روز وقتش و حالش باشه بیشتر از بدمستی ها بگم
حرف آخر اینجا مستی جواب نمیده به خصوص واسه بیدار ها! واسه دردکش ها!
اما اگه اصرار داری که حتمن بنوشی حرمت خودتو انسان رو حفظ کن!
با مهر و عشق پرتاب می شود به سوی صابر میلاد و هر کی که هست!
...
شاهد از غیب رسید . . .
تقریباً 2 ، 3 ماه پیش بود که به هادی و امیر و ساسان گفتم . . .
گفتم که الان 2 ساله ، در گیر این مدل رفیق " نمایی ها " شدم . . .
2 سال تمام ! هر پنج شنبه و جمعه من بی هوش بودم . . .
هر پنج شنبه و جمعه بلا استثنا . . .
گاهی اوقات تعطیلاتِ وسط هفته هم اضاف می شد . . .
خلاصه . . .
10 روز قبل از عید ام سال که داستان مریضی یِ پدرم شروع شد ، من یک باره به خود اومدم . . .
گفتم حد اقل پدر و مادرم هر چه قدر هم که " بی درک " باشن ، بازم به مغزِ آدم تجاوز نمی کنن . . .
رُک به خوام بهت بگم . . .
در واقع دلیلش پدرم یا خونواده نه بود . . .
من دلم برای خودم سوخت . . .
از این که چه قدر بی هوده گی و تکرار می تونه مستمر باشه . . .
به قول سیاوش قمیشی :
توی این بی هوده گی ها لحظه ها رو می شمارم . . .
دیگه این جوری شده بودیم توی ماشین . . .
از جنوب شهر به شمال شهر ، لیوان به دست . . .
از شمال شهر به جنوب شهر بی هوش . . .
گفتم ولش کن . . .
جلوی مثلاً رفیق و دوست رو می گیرم . . .
و دارم زور میزنم . . .
سعدی می گه :
سعدی به روز گاران مهری نشسته بر دل / بیرون نمی توان کرد الّا به روز گاران . . .
حالا مالِ من ، بر عکس شده !!!
صابر به روز گاران غیظی نشسته بر دل ! بیرون نمی توان کرد الّا به روز گاران . . .
الان تقریباً 2 ماهه دارم تلاش می کنم . . .
هم توی کلام هم توی رفتار . . .
که باید بُرید . . .
من تنهایی یِ خواب آلوده رو به بی هوشی یِ غضب آلود نمی فروشم . . .
فدات . . .
فقط این سیگارتِ بهمنِ کوچیک پایه کوتاه شد " یه باکس " به جایِ رفیق نما ها . . .
بگو ما یادِ مون نه رفته از کجا اومدیم و به کجا می ریم . . .
شاهین - گفتارِ 2 . . .
. . .
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
هُما هم برایِ . . .
انقد بهمن راه انداختی چند روز پیش گرفتم. . .
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
هر 20 تا شو تو 3 روز مصرف کردم ولی فقط سنگین تر از سیگاری بود که همیشه میکشم
دیگه معطر نبود .. دیگه مث اون روزا خوشم نمیامد . بهمنی که توی خدمت میکشیدم خیلی با این فرق میکرد واقعا معطر بود
دیگه نبود ..
در حال حاضر 9 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 9 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
