صفحه 3203 از 6885 نخستنخست ... 220327033103315331933201320232033204320532133253330337034203 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 32,021 به 32,030 از 68846

موضوع: ○● چت روم بروبکس بارانی ™●○

  1. #32021
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    May 2014
    نوشته ها
    876
    تشکر
    436
    تشکر شده : 10,382
    نقل قول نوشته اصلی توسط Saber نمایش پست ها
    خب حالا مخالفت من با این قضیه این جاست :

    اوّل : آقا مگه مسخره بازی یِ که یه کتابی که قبلاً توسط یه ناشر چاپ شده رو

    بر داری و اسم مترجمش رو خط بزنی و اسم خودت رو به نویسی !؟ یعنی این قدر هنر ما بی صاحاب شده !؟

    دوّم : یه بزرگی مثلِ احمد شاملو هم [قصد مقایسه یِ یغما و شاملو رو نه دارم . . .] هیچ

    مدرک تحصیلی ای از زبان های خارجی نه داشت . . . ولی کسی نه گفت : تو دزدی !
    جواب سوال اولت میشه: آره، خیلی خرابه، [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] رو بخون یه مقدار میاد دستت
    جواب دومی رو هم تو متن زیر پیدا کن

    ای‌کاش، بعضی کلمات به این خاک برگردند
    محسن عمادی
    شاعر و مترجم و مدیر رسمی سایت شاملو
    و سرپرست و گرداننده خانه شاعران جهان
    من چندان در جریانِ مطالب جناب آقای افشین پرورش نیستم. یکی از دوستان، متن جوابیه‌ی آقای یغما گلرویی را برایم فرستاد که انگار در پاسخ به «افشاگری»‌هایی نوشته شده است که آقای پرورش آغاز کرده‌اند. از سر کنجکاوی سری به صفحه‌ی ایشان زدم و البته باید به ایشان یک دست مریزاد بگویم به خاطر همتی که به خرج می‌دهند. در موردِ خاصِ جناب گلرویی، به این نکته هم باید اشاره کنم که تاکیدِ آقای پرورش بر «زبان‌دانی» تاکید بجایی‌ست، ولی نمی‌شود همه‌ی موضوع ترجمه‌ی شعر را به این نکته محدود کرد. نه فقط ترجمه‌های شاملو، که در زبان‌های دیگر هم نمونه‌هایی یافت می‌شود از شاهکارهای ترجمه، که از زبان اصلی برنگشته‌اند. مسئله‌ی اساسی «شعرشناسی»‌ست و احساس مسئولیت و تعهد در قبال کاری که می‌کنیم.
    من برای این‌که بی‌اعتباری حرفٰهایی که جناب گلرویی در مورد ترجمه‌ی شعر زده‌اند و برای همین، پشتِ نام و کار احمد شاملو سنگر گرفته‌اند را نشان دهم، بخش‌هایی از نامه‌های منتشر نشده‌ی شاملو را این‌جا می‌آورم که از روش و تعهد شاملو سخن می‌گویند. متاسفانه، امثال آقای گلرویی در ایران بسیارند و اولین چیزی که به سختی می‌شود در آن‌ها یافت، تعهد به شعر و شاعر است. کلمه‌‌ای به اسم «بازسرایی» در ایران مد شده‌است که فی‌نفسه اعتباری ندارد مگر آن‌که مترجم نشان دهد که شعری فراتر یا در حدود تجربه‌ی شعر هیوز یا لورکا و امثالهم را در زبان مقصد آفریده‌ است. پیشتر، آقای سید علی صالحی هم، به همراهی عرفان قانعی فرد، دست به چنین اقتراحی زده است و شعر کلارا خانس را به شکلی مفتضح، باز-سرایی فرموده است.
    احمد شاملو می‌نویسد: «ترجمه‌ی شعر ترجمه‌ناپذير، در واقع طبخ حليم روغن باگوشت كرگدن است. عرض خود بردن و زحمت شعر داشتن.»
    زبانی که احمد شاملو با آن آشنایی داشت فرانسه بود. فرانسه را در حدی می‌دانست که می‌توانست ایرادهایی از این دست به مترجمِ فرانسه‌اش بگیرد. این اندازه از دقت و بی‌رحمی را با نمونه‌های امروزی‌اش مقایسه کنید:
    ۱. در سطر دوم از بند سوم قيد "در شب" از كجا پيدا مى‌شود؟ اين قيد، در اصل "بى‌گاه" "نا به هنگام" "قبل از تاريخ" است. قبل از آن‌كه انسان تاريخ را كشف كند. يعنى انسان اول در فضائى خوابگونه عشق را درك كرد بعد به ريخت مقدرش درآمد. تو، عزيزم، از يك شعر فلسفى يك شعر تخمى فاقد معنى اختراع كرده‌اى.( مراببخش، انگار امروز از دنده چپ بلند شده‌ام.) و به عرضت برسانم كه متأسفانه ويران‌گرى درسطر آخر به اوج رسيده!ـ ببين عزيزم: شعر نمى‌گويد "من در تو بيدارشدم"، مى‌گويد "با تو" "همراه يكديگر" "به اتفاق" بيدار شديم... در واقع چون او سوژه را در خواب ديده، بناچارخودش هم خواب بوده. آن دو انسان، به اعجاز عشق، با هم به انسان شدن مى‌رسند نه در هم..."در هم" تو پدر شعر بى‌نوا را درآورده.( پوزش مجدد از بابت دنده چپ.)
    فرض را براین گرفته‌اند که شاملو، هیچ انگلیسی نمی‌دانست. البته، فروتنیِ احمد شاملو بیشتر از آن است که آقایان تصور می‌کنند. نمونه می‌آورم، به مترجم همکارش در ترجمه‌ی هیوز می‌نویسد:
    ۲. عزيزم. نامه‌هايت مى‌رسد ولى متن انگليسى اشعار هيوز كه در نامه‌ات خبر ارسالش را نوشته‌اى تاكنون نرسيده. دريافت آن‌ها بسيار لازم است. نه فقط شعرهاى هيوز بل‌كه اشعار همه شاعرانى كه ترجمه می‌كنى.
    چشم بسته كاركردن روى آن‌ها نشانه بى‌مسؤوليتى محض است و كاملا دور از شأن آن‌ها و خودمان. در نتيجه تا هنگامى كه متن آن‌ها به من نرسيده نمى‌توانم از ماحصل كارمان مطمئن باشم.
    ۳. شعرهاى مستقيما از انگليسى برگشته هم به عللى مرا نگران كرده‌‌است. نمونه مى‌دهم: من گزينه اشعارى از هيوز دارم كه متن پاره‌ئى از ترجمه‌هاى تو توش هست. نگاهى بينداز به شعر"درخت سبزكوچولو". اين شعر ريتميك است با قافيه‌هاى كاملا خوش آهنگ. تو نه فقط اين موضوع را به من تذكر نداده‌‌اى، بندهاى دوم وسومش را هم بى‌‌فاصله دنبال هم انداخته‌‌اى.
    شعرها را كه مرور مى‌كردم به يك بهانه ديگر براى غرغر كردن برخوردم كه حيفم آمد بى‌نصيبت بگذارم.ـ ببين اخوى: تو همان شعر "به هنگام باران..." به يك چنين سطرى برمى‌خوريم كه محشر است:
    Green Grasses grow
    و تو ترجمه‌اش كرده‌اى: "علف هاى سرسبز مى رويند"!
    من نه فقط حق دارم به‌ات غربزنم، بلكه در مورد اين جمله سه كلمه‌ئى حتا حق دارم يك مختصرى به قتلت برسانم. نخست از بابت فارسى حضرتت: به كار بردن صيغه جمع براى چيزهاى غير ذى روح، يا درست ترگفته باشم: جمع آوردن چيزهاى "فاقد اختيار در عمل" به كلى غلط است. مگر مى‌توانيم بگوئيم :"انتخابات شروع شدند؟"ـ مگر مى‌توانيم بنويسيم كه: "اسناد حريف فاقد ارزش‌اند؟"ـ نه. چون شروع شدن يا نشدن انتخابات در اختيار انتخابات نيست. همان‌طوركه تعيين ارزش اسناد. مى‌گوئيم انتخابات "شروع شد" و اسناد "فاقد ارزش است"ـ خب، مگر رستن علف به اختيار خودش است كه تو جمع‌شان بسته‌اى؟ـ مى‌بايست گفته باشى:"علف هاى سرسبز مى رويد."
    اين از فارسيش.ـ حالا برويم سر ترجمه‌اش:
    سه تا G ى به آن گندگى مثل كلگى گرز، سر سه تا كلمه به اين كوچكى نشسته و مطلقا توجه تو را جلب نكرده. عزيزم، گاف هاى اين سه كلمه انعكاس موسيقائى يكديگر است. گراس گرين است و فعلشto grow .ـ براى ما هم اگر در انتخاب كلمه دقت كنيم و دم دست ترين معادل را بر نداريم، سبزه( و نه علف ) سبزـ و ازآن بهترـ سرسبزاست و فعلش هم سرزدن ( وموزيكالتر از آن: سربرزدن ).ـ چرا نبايد ارزشها را بسنجيم وبهترينها را مصرف كنيم؟ـ اگردرشعر هيوزگاف ها انعكاس سبز و سبزه است و زبانش اجازه گسترش بيشترى به او نداده مى‌بينيم خوشبختانه زبان فارسى به ما اجازه مى‌دهد كه تمام فضاى اين شعر را سرشارازانعكاس رنگ سبزه كنيم: سبزه، سرسبز، سربرزدن، سربرداشتن، سرتاسر، صحرا، و گستردن... ـچند تا شد؟ـ نه تا. سه برابر شعر هيوز! ياد هفت سينى افتادم كه درشعرى چيده بودم. نمى‌دانم خوانده‌ايش يا نه: سين هفتم / سيب سرخى‌ست، / حسرتا كه مرا/ از اين سفره سنت / سرورى نيست / و الخ...
    اين‌ها را مى‌نويسم كه سرنخ‌هـا به دستت بيايد. شعر هرتعريفى كه ازش داشته باشيم، در هرصورت هنركلامى‌است و متكى به شگردهاى كلام. ترجمه كردن شعر هم به سختى آفريدن شعر است جز اين كه اينجا شرافتمندانه بايد حقوق شاعر را هم رعايت كنيم.
    از آقای یغمایی می‌خواهم یکبار این سه بند را بخوانند. این میزان از دقت، شعرشناسی و تجربه را نمی‌توان دستِ کم گرفت. شاملو صاحبِ نظریه‌ای است در ترجمه‌ی شعر که متاسفانه فقط از آن‌رو که شخصیتی آکادمیک نبود نمی‌توانست به آن شکل و شمایلی دهد که در خورِ آکادمی باشد. مسئله‌اش این نبود. ولی بی‌تردید کسی که اسپانیایی می‌داند و لورکای شاملو را خوانده‌است، می‌فهمد که اجرای او از شعر لورکا یگانه است. ای‌کاش، بعضی کلمات به این خاک برگردند: تعهد و فروتنی.

  2. 3 کاربر مقابل از abbasinfos عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  3. #32022
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    نوشته ها
    13,482
    تشکر
    29,192
    تشکر شده : 17,456

  4. کاربر مقابل از Saber عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  5. #32023
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    Aug 2017
    نوشته ها
    1,183
    تشکر
    580
    تشکر شده : 1,623
    دستتون درد نکنه عباس جان؛ با دوستان عزیزی مثل شما فضای رمانتیک موزیک باران، گل باران میشه.
    واقعأ بنده به شخصه از این مسائل روز تنش زا خیلی چیزا فهمیدم

  6. 4 کاربر مقابل از Ahmet عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  7. #32024
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    Aug 2017
    نوشته ها
    1,183
    تشکر
    580
    تشکر شده : 1,623
    یاد ترجمه شهری از احمد شاملو مال خانم مارگوت بیگل افتادم، ترجمه شاملو مثل خود شعر هم زیباتره...

    ساده است نوازش سگی ولگرد
    شاهد آن بودن كه چگونه زير غلتكی می رود،
    و گفتن كه:
    سگ من نبود…
    ساده است ستايش گلی
    چيدنش و از ياد بردن
    كه گلدان را آب بايد داد…
    ساده است بهره جويی از انسانی
    دوست داشتنش بی احساس عشقی،
    او را به خود وا نهادن
    و گفتن كه :
    ديگر نمی شناسمش…
    ساده است لغزش های خود را شناختن
    با ديگران زيستن، به حساب ايشان
    و گفتن كه :
    من اينچنينم…
    ساده است كه چگونه می زيئيم
    باری!
    زيستن سخت ساده است!
    و پيچيده نيز هم!


  8. 3 کاربر مقابل از Ahmet عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  9. #32025
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    نوشته ها
    13,482
    تشکر
    29,192
    تشکر شده : 17,456
    @[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

    عباس الان 2 تا مقاله رو خوندم .

    خب حالا دو باره چند تا مسئله برام پیش اومد .

    مقاله یِ اوّل که بیش تر به سوءِ استفاده یِ ناشران می پردازه و خودش می گه :

    اصلاً معلوم نیست که این اسامی ای که از مترجم ها روی جلد چاپ شده " وجود خارجی " داشته باشن !!!

    تا جایی که من یادم میاد هیچ عکسی آقایِ افشین پرورش از مقایسه ی کتاب های یغما با ترجمه یِ اوّلی که

    ازشون حرف می زد منتشر نه کرده بود .

    پس به نظر من داستان ترجمه های یغما هیچ نقطه ی مشترکی با اون عکس توی مقاله یِ اوّل نه داره که کپی پیست شده باشن .

    مقاله یِ دوّم هم که " شاعر ، مترجم ، مدیر سایت ، استاد ، خدا . . . !!! " ، محسن عمادی یِ عزیز اومده مثال هایی از کارِ بی نظیر

    احمد شاملو آورده و گفته که یغما این جوری نیست !

    خب من که سواد درستی نه دارم از کجا بدونم که نیست !؟

    مگه میشه کار یه طرف رو بر رسی کنیم و طرف دیگه رو از بر رسی نه کنیم !؟

    مگه شاملو اون نامه یِ " منتشر نه شده " رو برای یغما نوشته !؟

    من هیچ موافقتی با حرف های "
    شاعر ، مترجم ، مدیر سایت ، استاد ، خدا . . . !!! " نه دارم .

    الان یه نفر که من و تو رو نه شناسه فکر می کنه :

    خب ! عبّاس از افشین پرورش پول گرفته که حمایتش کنه !

    صابرم که از یغما پول گرفته تا طرف داریش کنه !

    ولی من و تو که می دونیم : [ بی مزد بود و منّت . . . ]
    فقط بحثِ پرسش گری بود و هست !

  10. 3 کاربر مقابل از Saber عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  11. #32026
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    Aug 2017
    نوشته ها
    1,183
    تشکر
    580
    تشکر شده : 1,623
    آقا این آدم اومده گفته احمد شاملو تحصیلات آکادمیک نداره!؟؟ خب کسی نیست بهش بگه شما 100 نفر از فارغ التحصیلان دکترای زبان و ادبیات فارسی رو بکار بگیرید مثال یک بیت از اشعار سعدی و حافظ و مولانا و... بتونن بسرایند. محاله. چند نفر از شاعران بلندآوازه معاصر ایران از دانشگاهی زبان و ادبیات فارسی و... خونده بودن؟

  12. کاربر مقابل از Ahmet عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  13. #32027
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    Aug 2017
    نوشته ها
    1,183
    تشکر
    580
    تشکر شده : 1,623
    نمی تونیم بگیم که اگه کسی از دانشگاه فلان مدرکی نداره پس نباید بعنوان شاعر و هنرمند قلمداد بشه

  14. 2 کاربر مقابل از Ahmet عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  15. #32028
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نوشته ها
    18,456
    تشکر
    2,028
    تشکر شده : 19,790




  16. #32029
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نوشته ها
    18,456
    تشکر
    2,028
    تشکر شده : 19,790
    اخرین بازی همینه



  17. #32030
    فعال
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    نوشته ها
    3,460
    تشکر
    6,331
    تشکر شده : 11,090
    ایکاردی یه تنه میلان رو ***


صفحه 3203 از 6885 نخستنخست ... 220327033103315331933201320232033204320532133253330337034203 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 15 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 15 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •