پنجه به دیوار کشیدم
پنجه به دیوار کشیدم
به من نگو دوست دارم
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم دوست دارم
من از روزی که دل بستم
به چشمان تو می دیدم
که چشمان تو می افتند دنبال دلی دیگر
ادم ساخته های زلاند رو میشنوه حیرت زده می مونه که اینا رو چطوری ساخته انگاری از آسمون وحی شده بهش!
از روزهای قبلِ تو غمگینم
از گریه‌های بعدِ تو آگاهم
این قهوه سر کشیدنِ تلخی‌هاست
فال مرا نگیر! نمی‌خواهم!...
به جز خیال تو هنوزم
به بین کسی کنار من نیست . . .
صدای هلن روی گیتار برقی . . .
در حال حاضر 14 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 14 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول