نوشته اصلی توسط Soheil
همه چاهارو به اسمت میزنما اگه بدی
علاوه بر بابا شیری ، سهیل چاهی هم شدی ام شب . . .
همه چاهارو به اسمت میزنما اگه بدی
علاوه بر بابا شیری ، سهیل چاهی هم شدی ام شب . . .
بابا اسکندر تا تو رو میبینی تازه یاده بدهکاریاش میفته چه شبا که با فکره کردنت میخوابیده و چه صبا که راست می کرده بیا امشب تموم کن این اداهاروبه شکر خوردن افتادی قشنگ . . . ولی به شخم منم نیست . . .
برو بابا اسنکدرت رو با خودت بکن توی چاه خلا تا خوب سیر بشی اوووبی . . .
جوجویی فرار کردی . . .
@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
بیا اوووبی کاریت ندارم که . . .
نه بابا یکی از دخترا همکلاسی پی ام زد رفتم ببینم چه مرگشه من از ملت جزوه میگیرم این از من میخوادجوجویی فرار کردی . . .
دکمه ی خروج رو زد . . .
من ولی با سوراخه چاهت کار دارما نمیدی یه خالی بهممون؟@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
بیا اوووبی کاریت ندارم که . . .
تنهایی بی تو خروج معنی نداره که بیا عاشقونه کن راه بیا یه امشبو بدهدکمه ی خروج رو زد . . .
شب وقتی اومدم پیش چووون بابا اسکندرت به چووون سهیل اوووبی هم یه حالی می دم ، حالا برو . . .
دفعه ی بعد که خواستی درب چاه رو باز کنی ، فکر کن ، همه مثل محسن (یاران) نیستن . . .
یه وقت یه لجنی مثل من در میاد ، بابا برات نمی ذاره . . .
در حال حاضر 5 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 5 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول