از همه ی کودکی ام درد ماند ...
از همه ی کودکی ام درد ماند ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
اندیشه در کماست ،
شلیک کن رفیق ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
قلبی که جا به جاست ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
ماسیده سمتِ راست ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
سیگار من کجاست ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
بعد از یکی ، دو پُک ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
من با کمالِ میل ،
رو به گلوله ام ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
اصلا مهم نبود ،
اخبار دست ساز ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
من خواب دیده ام ،
مرگم موقتی ست ،
تعبیر آن خطاست ،
شلیک کن رفیق ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 8 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 8 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول