حقِ من این نبود ...
حقِ من این نبود ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
من ، متولد راهرو ام ،
رطوبت ، دیوار و نم
خیلی سالُ دوییدم ،
تو خودم بی حال و خم
شیشه ای رو ندیدم ،
پشتش باشه چیزی جز من
شد برام از طبیعت ،
این پوشش سنگی که خیس نیستم
کلی ته سیگار پشت تصمیمام ،
تو پیچ آخر راهرو
رو به روم سفید ، پشت سر سیاه ،
روی من نخورد بارکد
شاهی ام که توش سرباز داشت ،
ماهی ام که توش صدسال داشت
زمزمه ام پیچید تو گوشت که ،
سقوط حکم ِ پرواز داشت ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
فدایِ سرت اگه برگا می ریزه ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
صدای تو بیداری بیشه ،
آواز سبز برگه
صدای تو پر وسوسه مثل ،
شبخونی تگرگه
صدای تو آهنگ شکستن ،
بغض یه دنیا حرفه
تصویری از آواز صریح ،
قندیل نور و برفه ...
.
..
...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
گلم این فصله، دست ما نی کهنوشته اصلی توسط Milik
فدایِ سرت اگه برگا می ریزه ...
خسته از روزای غمگینِ بدونِ اتفاق ...گلم این فصله، دست ما نی که
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
حسین اون آهنگِ که گذاشتم رو بگیر گوش کن ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
حتما
هاو سه ران له سوز ئازیز سوزیام له سوز ئازیز
من له شور ده رد ئازیز ، من له شور ده رد ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 17 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 17 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول