هر چند از این مجمع فوق فوقش سینجول عمل میاد
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
اعتبار نژاد آدم بود
دودمانی که میدهی بر باد
ای بدینجا کشانده کار مرا
در ِ آسان گشودهات تر باد!
بیخبر میروم همین؛ یعنی
به خداحافظی نیرزیدی
بیخداحافظی خداحافظ
باغ بی رونق تو پرپر باد!
با تو از آشتی سخن راندم
با من از دشمنایگی گفتی
ای تو خنجر به خورد من داده!
طالعت غدر نابرادر باد!
هزل بگذار و جدّ از او بردار
فرق چیز از الف نمیدانی
که به تاوان کاف و سین گفتن
میدهی کاف و واو و نون بر باد!
یاغی
![]()
در حال حاضر 8 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 8 مهمان ها)