شعر داشتم یادم رفته
نمایش نسخه قابل چاپ
شعر داشتم یادم رفته
شمالی گفتی و شعر یادم اومد
مثل شیرین که بود فرهادم اومد
بلند گفتم آهای مردم چه سادهان
یه باری رو دوش فریادم اومد
همه چیزا که یادم رفته بودن
همهاش چشم بسته از سر یادم اومد
خزر با ماهیها و گیله مردهاش
زنها و بچهها و پیــرمردهاش
با اون گوش ماهیهای رنگ وارنگهاش
همه ریز و درشتها و بلندهاش(sm50)
... (sm25)
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
(sm132)
دیوونه ای این جک هستم بزرگی را گفتند چه میکنی؟
گفت: بیوه
بله بزرگوار دیوث تشریف داشتن
به همه شاعران انجمنی
به غزل های خیس از آبِ منی ... (sm50)
(sm2)
فقط غم بود که اومد حلقه بر در زد...(sm50)
بیان ماست موسیر و چیپس
خداحافظ پیام من..کلام من...