هفت شنبه های بیمار ...
هفت شنبه های بیمار ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
سحرم کشیده خنجر که، چرا شبت نکشتهست
تو بکش که تا نیفتد دگرم به شب گذاری
هوشنگ ابتهاج
حتما محسن باید از ابتهاج هم کاری بخونه
تمام شد
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
تحلیل خفنی بود خوشمان آمد
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
ویرایش توسط AmirHossein98 : 05-06-2016 در ساعت 06:24 PM
ما دوتا نقاشی میشیم
روی دیوارهای ی غار ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
رفت المپیک
کوه ها باهمند و تنهایند
همچو ما با همان و تنهایان...
" شاملو "
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
