دیوار دور خانه من چینیست ...
دیوار دور خانه من چینیست ...
بچگیا هم شده تو حسرت یه اسباب بازی و فوت شمع کیک تولد بمونم ...ولی بازم دوست داشتم برم تو زمان بچگیا
دستام خالی بود ولی وقتایی که دلم میگرفت تو آغوش کسی بودم که دیگه الان نیست .![]()
یک بار هم که امده ای مارا مهمان به قهوه قجری کرده ای
بسه..کم زار بزنین دیوثا.. ما خودمون حالمون ریدست.. حالا همه زار زن شدن![]()
توی خونه روی دیوار یه تفنگ سر پره داغ جنگلا رو میشه روی قنداقش دید
خسته از روزای غمگین بدون اتفاق
خیلی وقته بوی خون خونرو پر کرده و من خیره ام به ارثیه ی اجدادی
عجب لطف بهاری تو عجب میر شکاری تو در ان غم ز چه داری تو به زیر لب چه میخانی
در حال حاضر 9 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 9 مهمان ها)