گله هارابگذار
ناله هارابس كن
روزگارگوش ندارد كه تو هي شِكوه كني
زندگي چشم ندارد كه ببيند اخم دلتنگِ تو را
فرصتي نيست كه صرف گله وناله شود
تا بجنبيم تمام است تمام
ماه را ديدي كه به برهم زدن چشم گذشت
يا همين سال جديد
بازكم مانده به عيد
اين شتاب عمراست
من و تو باورمان، نيست كه نيست
زندگي گاه به كام است و بس است
زندگي گاه به نام است و كم است
زندگي گاه به دام است و غم است
چه به كام و
چه به نام و
چه به دام
زندگي معركه همت ماست... زندگي ميگذرد
زندگي گاه به نان است و كفايت بكند
زندگي گاه به جان است و جفايت بكند
زندگي گاه به آن است و رهايت بكند
چه به نان
و چه به جان
و چه به آن
زندگي صحنه بي تابي ماست... زندگي ميگذرد
زندگي گاه به راز است و ملامت بدهد
زندگي گاه به ساز است و سلامت بدهد
زندگي گاه به ناز است و جهانت بدهد
چه به راز
و چه به ساز
و چه به ناز
زندگي لحظه بيداري ماست... زندگي ميگذرد