ای ماجرای شعر و شب های جنون من...![]()
کسی که نیست ولی بازم شبتون خوش...![]()
یادش بخیر چند ماه پیش منم با یه تاکسی تصادف کردم اومدم رد بشم از خیابون همچین زد بهم پاچیده شدم رو آسفالتا![]()
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
در حال حاضر 7 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 7 مهمان ها)