من یک نجات دهنده را دیدم,یک منجی که سر راه من قرار گرفته است.
من فکر میکردم که ان را در نور سرد روز مشاهده خواهم کرد.
اما در حال حاضردرک میکنم که من فقط برای خودمم
هیچ جای دیگری وجود ندارد,هیچکس دیگری که با ان روبرو شوم
اینجا در انعکاسی از من,چه چیزه بیشتری میتوانم بگویم؟؟
برای اینکه من گناه کارم برای صدایی که تسلیمش شدم
خیلی میترسم از,فداکاری...
انتخابی که انتخاب شده است برای من....