[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
لیلا فروهر متولد ۴ اسفندماه.
.
.
.
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
لیلا فروهر متولد ۴ اسفندماه.
.
.
.
ویرایش توسط johnny : 03-02-2019 در ساعت 05:05 PM
.
.
.
به مناسبتِ ۶۰ سالگی لیلا فروهر در چهارم اسفندماه.
"لیلا فروهر" متولد ۴ اسفند ۱۳۳۷ در اصفهان است. وی در خانوادهای هنرمند از مادری هنرپیشه به نام "فرنگیس فرحزادی" و پدری بازیگر به نام "جهانگیر
فروهر" به دنیا آمد.
"لیلا" از سه سالگی پا به صحنهٔ تئاتر گذاشت و به نقش آفرینی در تئاترهای مختلف در تئاتر سپاهان اصفهان در کنار پدر و مادر خود و هنرمند بزرگ تئاتر
"ارحام صدر" پرداخت.
لیلا در سال ۱۳۴۴ با فیلمهای «مراد و لاله» و «خروس جنگی» وارد سینمای ایران شد و با سن و سال کمی که داشت از پرکارترین بازیگران ایران بهشمار
میرفت تا جایی که به او لقب «کودک خردسال سینمای ایران» را دادند.
در ۵ سالگی اولین فیلم خود را به نام «مراد و لاله» و سپس در «خروس جنگی» بازی کرد.
درخشانترین فیلمی که "لیلا" در آن به ایفای نقش پرداخت، فیلم «سلطان قلب ها» در سال ۱۳۴۷ به کارگردانی "محمدعلی فردین" بود.
"لیلا" در کودکی در بیش از ۴۰ فیلم سینمایی نقش آفرینی کرد که معروفترین آنها «سلطان قلب ها» با حضور "محمدعلی فردین"، "آذر شیوا" بود.
موفقیت و هنر "لیلا" در فیلم سینمایی «سلطان قلب ها» تا حدی برای "محمدعلی فردین" دلنشین بود، که تولد "لیلا فروهر" را در سندیکای هنرمندان برپا
کرد.
لیلا همچنین در نوجوانی در فیلمهای زیادی به بازی پرداخت؛ که میتوان به فیلمهایی چون (رابطهٔ جوانی، همکلاس، میهمان و شب آفتابی) اشاره کرد.
لیلا از ۱۴ سالگی خوانندگی را بهطور حرفهای آموخت و خواند و خالق آثاری از جمله شمیم، دلم تنگه، دو پرنده، کلاغهای خبر چین، نیاز، چشمه نور،
جولین و… شد ضمنا لیلا فروهر تنها خواننده ای است که توانایی اجرای پاپ و سنتی را به بهترین شکل ممکن را دارد.
در آخرین روزهای سال ۱۳۵۷ نمایشنامه «عفریته ماچین» به نمایش درآمد که تلفیقی بود از آثار نمایشی سنتی ایرانی که یادگاری مهمی است از هنر
نمایشی بومی ایران، به کارگردانی "رضا میرلوحی" با بازی درخشان و آواز خوانی بی نظیر "لیلا فروهر"، در کنار پدر و مادرش، "جهانگیر فروهر" و "فرنگیس
فرحزادی" و همچنین "مرتضی عقیلی"، "محمد مطیع"، "عنایت بخشی"، "بهروز به نژاد"، "بهرام وطنپرست"، "محمد ورشوچی".
او پس از انقلاب ایران به دادگاههای انقلاب اسلامی احضار شد. لیلا به دلیل ممنوعیت خوانندگی زنان و پارهای دیگر از مشکلات در سال ۱۳۶۵ به
کردستان، ترکیه رفت و سپس به استانبول رفت، بعد از آنجا رهسپار آلمان شد و پس از چهار روز به فرانسه رفت و در فرانسه، مادر، خواهر و برادر خود را
پس از یکسال دوری ملاقات کرد. لیلا در سال ۱۹۸۸ میلادی به آمریکا مهاجرت کرد و ساکن شهر لس آنجلس شد و در آنجا نیز به خواندن در کنسرتها و
تولید آلبوم جدید پرداخت. او همچنین در بسیاری از نمایشنامهها ی تلوزیونی بازی کرد که معروفترین آنها شهر فرنگ در کنار پرویز کاردان، شهرام شبپره
و فریبا فروهر بود و همچنین نمایشنامههای مطب و کلانتری با هنرنمایی لیلا و بازی شهره آغداشلو و هوشنگ توزیع.
از سال ۱۹۹۹ با هنرمند ایرانی پرویز صیاد و فریبا فروهر نمایشنامه یک صمد و دو لیلا به روی صحنه رفت، نمایشی برگرفته از زندگی شخصی لیلا فروهر و
داستان بازجوییها و مهاجرت وی که این نمایش آمار بیشترین شب اجرای یک تئاتر ایرانی در خارج از کشور را به خود اختصاص داد.
لیلا فروهر در ۲۹ مرداد ۱۳۸۳ با فردی به نام اسماعیل نبی (اسی) ازدواج کرد و به شهرستان اورنج، کالیفرنیا نقل مکان کرد.
.
.
.
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
در این کشاکش جشن و شادی و های و هوی سینمای ایران
روزهای تولد و وفات مردی است
که با وجود عمر کوتاهش
درس های بزرگی به بازیگران سینمای ایران داد
و بازی های بزرگی برای کارگردانان سینمای ایران کرد
و نام بزرگی از خود به جای گذاشت
یادت به خیر "پرویز فنی زاده" ی بزرگ ...
(متن و تصویر از بزرگمهر حسین پور)
.
.
.
.
.
.
یادی از پرویز فنی زاده در سی و نهمین سالروزِ درگذشتِ او در ۵ اسفندماهِ ۱۳۵۸
"فنیزاده" در تهران متولد شد. پیش از آن که فعالیت هنری را آغاز کند حروفچین و مصحح روزنامه اطلاعات بود.
وی در سال ۱۳۳۷ در کلاسهای هنرهای دراماتیک شرکت نمود. او در سال ۱۳۳۷ «گروه تئاتر گل سرخ» را با همکاری چند تن از دوستانش
تشکیل داد و بعدها به «گروه پاسارگاد» پیوست و فعالیت هنریاش را در تئاتر دنبال کرد.
او در سال ۱۳۵۲ به خاطر بازی در فیلم رگبار جایزه بهترین نقش اول مرد را از جشنواره سینمایی سپاس گرفت.
وی در مدت ۲۰ سال کار هنری در بیش از ۱۹ فیلم سینمایی، از جمله تنگسیر، و ۷۰ نمایش، از جمله پهلوان اکبر میمیرد، نقش بازی کرد.
وی پس از بازی در دو سریال تلویزیونی سلطان صاحبقران و داییجان ناپلئون، به محبوبیت زیادی دست یافت.
"پرویز فنیزاده" در ۵ اسفند ۱۳۵۸ بر اثر بیماری کزاز در ۴۲ سالگی در بیمارستان ایرانمهر تهران درگذشت و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
.
.
.
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
تو همه بار و بری، تازه بهارا تو بمان...
ششم اسفندماه، زاد روز "سایه" گرامی باد.
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
به یاد غلامحسین بنان آوازخوانی با حنجره ای طلایی.
او ۳۳ سال پیش در هشتم اسفند ماه ۱۳۶۴ در بیمارستان ایرانمهر تهران درگذشت
و بر خلاف وصیتش که مایل بود در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شود،
در امام زاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.
.
.
.
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
بانو مرضیه بر سر مزار استاد بنان در چهلمین روز درگذشت استاد در امامزاده طاهر کرج.
عکاس: کامران جبرئیلی
.
.
.
مرضیه و خاطره یک عکس
"کامران جبرئیلی"
عکاس
چهلمین روز درگذشت غلامحسین بنان است و جمعیت زیادی برای بزرگداشت او در امامزاده طاهر کرج جمع شده اند. سال ۱۳۶۴ است.
هنرمندان و هنردوستان همه آمده اند- چهره های آشنای خوانندگان و هنرپیشگان زیادی که چندسالی است جای خود را روی صفحه تلویزیون و پرده
سینما به قهرمانان انقلابی و بازیگران جمهوری اسلامی در سال های بعد از انقلاب ۱۳۵۷ داده اند در لابه لای مردم دیده می شود؛ محمدرضا شجریان،
هوشنگ ابتهاج، قوامی، سلی و ... چهره های آشنایی اند که در میان نگاتیو عکس های آن روز پیدا کرده ام.
از انبوه مردمی که در سالن امامزاده اجتماع کرده اند و به سخنرانی یکی از متولیان مراسم درباره بنان گوش می دهند جدا می شوم و به عادت کنجکاوی
عکاسانه، به گوشه و کنار گورستان سرک می کشم.
خانم مرضیه را در کنج آرامی از گورستان به طور اتفاقی پیدا می کنم که در حلقه یاران نشسته است.
این دومین بار است که او را از نزدیک می بینم. بار اول در اردوی تابستانی دانشجویان دانشگاه تهران بود به سال ۱۳۵۵ در بابلسر، که مرضیه برای
دانشجویان دختر و پسر می خواند و آنها با بوی جوی مولیان با او هم آواز می شدند.
حالا مرضیه آن سالهای شور و عاشقی، آرام، در جامه ای از سر تا به پا سیاه، در میان جمعی از آقایان همسن و سال خودش که همگی به دور او ایستاده
اند، روی صندلی و در فضای سرد گورستان امامزاده طاهر نشسته است.
به آرامی نزدیک می روم و سلام می کنم. ظاهرا خلوت آن جمع دوستان قدیمی را بر هم زده ام و احساس خوبی ندارم.
در این جور مواقع، اگر مزاحمت عکاسانه را همردیف محرمیت دکترانه بدانی، تا حدود زیادی قضیه حل است!
مرضیه سیگاری دود می کند و بعد از هر پکی که می زند، آن را به دست یکی از آقایان که در کنارش ایستاده می دهد که او برایش نگه دارد تا پکی دیگر.
مستجاب الدعوه، مجری قدیمی و قبل از انقلاب قرعه کشی بلیت های بخت آزمایی نیز یکی از همین افراد ایستاده در جمع است.
پس از مدت کوتاهی حضور من فراموش می شود و جمع دوستان قدیمی به گفت و گوی خود ادامه می دهند.
در فاصله سکوتی که برقرار می شود، خانم مرضیه نگاه کنجکاوانه ای به من جوان عکاس می اندازد که با سلام و احوالپرسی دوباره از او خواهش می کنم
که اگر موافق باشد عکسی از او به یادگار در کنار مقبره بنان بگیرم.
نگاهی دوباره به من می اندازد و چیزی نمی گوید و دوباره با دیگران مشغول صحبت می شود.
روی سکوی سیمانی نشسته ام و آرام آن جمع را نگاه می کنم. گاهی نصف کار عکاسی، صبر است؛ انگار باید همچون جزیی از فضا شوی و فقط انتظار
بکشی.
شاید نیم ساعتی می گذرد. ظاهرا صحبت های جمع به پایان رسیده. خانم مرضیه نگاهی به من می کند و می گوید: "بلند شو برویم عکس بگیریم."
پهنه گورستان را تا کنار قبر بنان، او از جلو و من به دنبالش، طی می کنیم. بعضی از مردم که او را شناخته اند با هیجان و ناباوری جلو می آیند، سلامی
می کنند و برخی از او امضا می گیرند.
مرضیه کنار قبر بنان می ایستد و من در مقابل او در آن سوی دیگر.
کلیک!
از این صحنه فقط یک عکس گرفته ام.
مرضیه زیر لب چیزی می گوید، نمی دانم طلب آمرزش می کند یا برای آخرین بار، یاد از یار مهربان.
.
.
.
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
دهم اسفند ماه؛ زادروزِ مهدی اخوان ثالث (م.امید) شاعر پرآوازه و موسیقیپژوه ایرانی.
.
.
.
.
.
.
دهم اسفند ماه زادروز مهدی اخوان ثالث
نام وتخلص وی در اشعارش م. امید بود. اشعار او زمینهٔ اجتماعی دارند و گاه حوادث زندگی مردم را به تصویر کشیدهاست؛ همچنین دارای لحن حماسی
آمیخته با صلابت و سنگینی شعر خراسانی و نیز در بردارندهٔ ترکیبات نو و تازه است. اخوان ثالث در شعر کلاسیک فارسی توانا بود و در ادامه به شعر نو
گرایید. از وی اشعاری در هر دو سبک به جای ماندهاست. همچنین او آشنا به نوازندگی تار و مقامهای موسیقایی بود.
.
.
.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)