دستمو بالا گرفتم تا تو قلبت پا بگيرم
تا بفهمی با چه عشقی اين شکست و می پذيرم
دستمو بالا گرفتم تا تو قلبت پا بگيرم
تا بفهمی با چه عشقی اين شکست و می پذيرم
مرا از او جدا مکن
به بحرغم رها مکن
دل پر از محبتش
به رنج من رضا مکن
در این قفس خدایا
تو کردهای اسیرم
رها مکن ز بندم
که دور از او بمیرم
مگیرش از من
(بانو مهستی)
نيستی حال من خرابه،نيستی دستام سردِ سرد
چشمام تو رو با اون ديد و دلم باور نکرد...
دنبال چه میگردی
اون رفته از این شهر
اون رفته از اینجا
بیهوده نکن کوشش که اون گمشده ی ما دیگه نمیشه پیدا
(مهستی)
آهای فرصت کم
آهای راه زياد
يک عمر فاصله بود،از تو به اين آغوش...
بين من و تو هنوز
يک ريز برف مياد
به ديدنم که ميای،لباس گرم بپوش...
شاید بپرسی از خودت
کجامو در چه حالیم
برای دلخوشیت میگم
خوش باش عزیزم، عالیم...
(مرتضی پاشایی)
مرد که گريه ميکنه
کوه که غصه ميخوره
يعنی هنوزم عاشقه
يعنی دلش خيلی پره
هدیه کن به چشمام یه نگاه تازه
یه شروع دیگه رسم و راه تازه
قبله گاه من باش واسه نیازم
من می خوام دوباره به تو دل ببازم
(مهستی)
ما که قرارمون بود از عشق هم بميريم
حتی بلد نبوديم از هم به دل نگيريم
من بيقراريها رو از تو ياد گرفتم
تو سازگاريها رو از من ياد گرفتي
من یاد گرفتم از تو جلب اعتماد و
تو رازداريهارو از من ياد گرفتي
(ستار)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)